♥ نگار ♥
اینو بخون انگار 6تا لیسانس گرفتی
بچه ای از پدرش پرسید سیاست یعنی چه؟
پدر میگه:برای تو یک مثال در مورد خانواده ی خود میزنم..
من حکومت هستم
چون همه چیزرا من تعیین میکنم.
مامانتت جامعه است چون کارهای خونه رو اون اداره میکنه .
کلفتمون ملت فقیر و پابرهنه هست چون ازصبح تا شب کا میکنه و هیچی نداره
تو روشنفکری چون داری درس میخونی و پسر فهمیده ای هست
داداش کوچیکت هم ک دو سالشه نسل اینده است...........
پسرک نصف شب باصدای برادر کوچیکش از خواب میپره و میبینه زیرش کثیف کرده میره
توی اتاق خواب پدر و مادرش میبینه پدرش توی تخت نیست و مادرش ب خواب عمیقی فرورفته و هرکار میکنه مادرش بیدار نمیشه.
میره تو اتاق کلفتشون ک اونو بیدار کنه میبینه باباش با کلفتشون خوابیده!!!!!!!!!!!!!
فردا صبح باباش ازش میپرسه :پسرم فهمیدی سیاست چیه؟
پسر میگه:
بله پدر سیاست یعنی اینکه حکومت ترتیب ملت فقیر و پابرهنه رو میده درحالی ک جامعه ب خواب عمیقی فرورفته و روشنفکر هر کاری میکنه نمیتونه جامعه رو بیدار کنه درحالیکه نسل اینده داره تو کثافت دست و پا میزنه.......
farhad
شمعیم و دلی مشعله افروز و دگر هیچ / شب تا به سحر گریه ی جانسوز و دگر هیچ
افسانه بود معنی دیدار، که دادند / در پرده یکی وعده ی مرموز و دگر هیچ
خواهی که شوی با خبر از کشف و کرامات / مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
زین قوم چه خواهی؟ بهین پیشه ورانش / گهوراه تراش اند و کفن دوز و دگر هیچ
زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست / لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ
خواهد بدل عمر، بهار ار همه گیتی / دیدار رخ یار دل افروز و دگر هیچ.
♥ نگار ♥
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮎ ﻣﻮﻗﻊ ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﻪ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻫﺎ
ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻋﺸﻘﻢ ﮎ ﻧﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻢ .......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻌﺪﭼﺸﻤﺘﻮﻥ ﺭﻭﺯﺑﺪﻧﺒﯿﻨﻪ ﺩﻭﻣﺎﺩﭼﻨﺎﻥ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮﺻﻮﺭﺗﺶ ﮎ ﺻﺪﺍ ﺁﺏ ﻫﻮﯾﺞ
ﺩﺍﺩ
ﻋﻘﺪﺷﻢ ﻧﮑﺮﺩ .ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻫﺮ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﺷﻮﻫﺮﺷﻢ ﮔﯿﺴﺎﺷﻮﮐﻨﺪﻥ ﭼﻮﻥ ﺟﻠﻮ
ﻓﺎﻣﯿﻼ
ﺁﺑﺮﻭﺷﻮﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .....
ﻭﺍﻣﺎﺑﺎﺑﺎﯼ ﻋﺮﻭﺱ !!! ﺑﺎﮐﻤﺮﺑﻨﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﺑﻪ ﺟﻮﻧﺶ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮎ ﺟﺎﺩﺍﺷﺖ ﺯﺩ
ﺳﯿﺎﻩ ﻭﮐﺒﻮﺩﺵ ﮐﺮﺩ !..
ﺍﻻﻧﻢ ﻃﻔﻠﮏ ﺗﺮﺷﯿﺪﻩ ﻫﯿﭽﮑﺴﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩﺑﮕﯿﺮﺵ .
ﺑﺎﺑﺎﺷﻢ ﻧﻤﯿﺰﺍﺭﻩ ﺍﺯﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ , ﻋﺸﻘﺸﻢ ﺍﻻﻥ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻩ
ﺯﻧﺸﻢ ﺧﻌﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ !!!......
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ:
ﺩﺭﺯﻣﺎﻥ ﻋﻘﺪﺍﺯﭘﺪﺭ ﻭﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﯾﺶ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ !.... ﺑﺎﺗﺸﮑﺮ !!!