یافتن پست: #دردم

melika
melika
می خواهم برگردم به روز های کودکی ان زمان ها که: پدر تنها قهرمان بود عشق تنها در اغوش مادر خلاصه میشد بالا ترین نقطه ی زمین شانه های پدر بود بدترین دشمنانم خواهر و برادر هایم بودند تنها دردم زانو های زخمی ام بودند تنها چیزی که میشکست اسباب بازی هایم بود و.... معنای خداحافظ.تا فردا بود
دیدگاه  •   •   •  1392/10/1 - 19:40
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نمی شود که مرا در خودم رها بکنی
و بعد با همه بنشینی ادعا بکنی

که عاشق منی و حاضری به خاطر من
هزار بار صمیمانه جان فدا بکنی

از آن طرف ته قلبت اگر که دست دهد
بنای عشق رقیب مرا به پا بکنی

شکست پشت من از بار بی وفایی تو
نخواستی با من عاشقانه تا بکنی

من از قبیله دردم چگونه می خواهی
که حق عشق اصیل مرا ادا بکنی؟

دوباره فرصت جبران گرفته ای از من
که بلکه این گره را عاشقانه وا بکنی

قبول! قلب مرا باز هم نشانه بگیر
اگر خطا بکنی وای اگر خطا بکنی!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:57
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﮔﺮ ﺳﻮﺯﻡ ﺳﺰﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﺩﻡ ﺩﻭﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯﯾﻦ ﺑﺪﺗﺮ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﯾﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺟﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ


دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 00:13
+6
AmirAli
AmirAli

دردهایم در آغوشی مداوا شد که نمیدانستم وقتی ندارمش بزرگرین دردم میشود

دیدگاه  •   •   •  1392/09/24 - 09:59
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مــــــــــــــــــــــــادر...



دندانم شکست ...



برای سنگ ریزه ای که

...

در خوراکم بود !



دردم گرفت ...



نه برای دندانم !



برای کم سو شدن



چشمان مادرم ....!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 19:17
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

فکر کن جنگ بشه...
بعد با خواننده ها بریم به جنگ دشمن......
علیشمس: بده اون ک[!]نکوفُ دست علیشمس کُپلیِ موی فُکلی...
یاس: من کسی نیستم با این تیرا دردم بگیره ولی این زخمیارو کی میخواد گردن بگیره.....
سیاوش قمیشی؛من فقط عاشق اینم تو رو توی جبهه ببینم ،اونقدر زنده بمونم تا جنازتو ببینم......
ساسی مانکن: نارنجکا کوووووجا اَن؟ دنباله دامنِ کوتاهن...
هیچکس: میخوام برم تانکا بالا بالاتر یاسر یاسر مرکز با ما تا ابد...
تهی: کـُلتِ من گم شده و دنبال یک خشابه...
زدبازی:جبهه مال منه جبهه مال منه.....
تتلو : OoOoOoOoOoOoOOO­ ­ooOOoo

دیدگاه  •   •   •  1392/09/12 - 19:20
+3
محمد
محمد
پنداشت اگر شبی به سرمستی در بستر عشق او سحر کردم
شب های دگر که رفته از عمرم در دامن دیگران به سر کردم
دگر نکنم ز روی نادانی
قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم آن گمشده شادی و سرورم را
رو، پیش زنی ببر غرورت را که عشق ترا به هیچ نشمارد
آن پیکر داغ و دردمندت را با مهر بروی سینه نفشارد
دیدگاه  •   •   •  1392/09/9 - 20:15
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



برای تمام شیرزنان مهرآور وطنم ایران




من زنم ...
با دست هایی که دیگر دلخوش به النگو هایی نیست
که زرق و برقش شخصیتم باشد
من زنم....
و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو
میدانی ؟

درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی
قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می آیند
دردم می آید

باید لباسم را با میزان ایمان شما تنظیم کنم
دردم می آید

ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است
به خواهر و مادرت که میرسی قیصر می شوی
دردم می آید در تختخواب با تمام عقیده هایم موافقی
و صبح ها از دنده دیگری از خواب پا میشوی
تمام حرف هایت عوض میشود
دردم می آید نمی فهمی
تفکر فروشی بدتر از تن فروشی است
حیف که ناموس برای تو ...... است نه تفکر
حیف که فاحشه ی مغزی بودن بی اهمیت تر
از فاحشه تنی است
من محتاج درک شدن نیستم
دردم می آید خر فرض شوم
دردم می آید آنقدر خوب سر وجدانت کلاه میگذاری
و هر بار که آزادیم را محدود میکنی
میگویی من به تو اطمینان دارم
اما اجتماع خراب است
نسل تو هم که اصلا مسول خرابی هایش نبود
میدانی ؟
دلم از مادر هایمان میگیرد
بدبخت هایی بودند که حتی میترسیدند باور کنند
حقشان پایمال شده
خیانت نمیکردند ..
نه برای اینکه از زندگی راضی بودند
نه ...
خیانت هم شهامت میخواست ...
نسل تو از مادر هایمان همه چیز را گرفت
جایش النگو داد ...
مادرم از خدا میترسد ...
از لقمه ی حرام میترسد ...
از همه چیز میترسد
تو هم که خوب میدانی
ترساندن بهترین ابزار کنترل است
دردم می آید ...
این را هم بخوانی میگویی اغراق است
ببینم فردا که دختر مردم زیر پاهای
گ.ش.ت -ا.ر.ش.ا.د به جرم موی بازش کتک میخورد
باز هم همین را میگویی
ببینم آنجا هم اندازه ی درون خانه ، غیرت داری ؟
دردم می آید که به قول شما تمام زن های اطرافتان خرابند ...
و آنهایی هم که نیستند همه فامیل های خودتانند ....
دردم می آید
از این همه بی کسی دردم می آید



سیمین دانشور


دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 19:22
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نشسته بودم تکیه داده بودم به دیوار لپتاپم هم رو پام بود داشتم باهاش کار می‌کردم یهو قاب کنتور با سرعت افتاد پائین خورد رو شونم ، خیلی‌ دردم گرفت ، به مامانم میگم وای خوب که نیفتاد رو سرم . میگه سرت ۲ تا بخیه میخورد خوب میشد اگه افتاده بود رو لپتاپ چی‌ ؟!!!

روانی همین محبت مادریشم :|
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 18:33
+4
zohre
zohre

مـــن محتـاج درک شــدن نـیستــم فقـط دردم مـی آیـد خــر فـرض شـوم...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/6 - 18:49
+4
صفحات: 1 2 3 4 5 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ