milad
محبت به نامرد ، کردم بسی / محبت نشاید به هر نا کسی
تهی دستی و بی کسی درد نیست / که دردی چو دیدار نامرد نیست
نیوشا
زندگی کن ...
به ضرب المثل ها اعتمادی نیست
تازه یا کهنگی اش دردی را دوا نمی کند
ماهی را هر وقت که از آب بگیری ،
فقط می میرد ...!
قصۀ شیرین
مهرورزان ز زمان های کهن
هرگز از خویش نگفتند سخن
که در آنجا که تویی
برنیاید دگر آواز زِ من!
ما هم این رسم کهن را بسپاریم به یاد
هر چه میلِ دلِ دوست،
بپذیریم به جان؛
هر چه جز میلِ دلِ او،
بسپاریم به باد!
آه!، باز این دل سرگشتۀ من
یاد آن قصه شیرین افتاد:
بیستون بود و تمنای دو دوست.
آزمون بود و تماشای دو عشق.
در زمانی که چو کبک،
خنده می زد شیرین،
تیشه می زد فرهاد!
نه توان گفت به جانبازیِ فرهاد: افسوس،
نه توان کرد ز بیدردیِ شیرین فریاد.
کار شیرین به جهان شور بر انگیختن است!
عشق در جان کسی ریختن است!
کار فرهاد، برآوردن میلِ دلِ دوست
خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
خواه با کوه درآویختن است.
رمز شیرینی این قصه کجاست؟
که نه تنها شیرین، بی نهایت زیباست
آن که آموخت به ما درس محبت می خواست:
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی،
تبو تابی بُودَت هر نفسی.
به وصالی برسی یا نرسی!
سینه بی عشق مباد
(فریدون [!])
☺SAEED☻
این روزها
اگر خون هم گریه کنی
عمق همدردی دیگران با تو
...
یک کلمه است :
" آخـــــــی
hamid
چه دردیست در میان جمع بودن
ولیکن اون وسط تنها نشستن !
........
mehdi
میدونید جمله ی
"اوکی ... بازم دست درد نکنه"
به چه معنیه؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
همون مودبانه ی
"خاک تو سرت ... بازم به هیچ دردی نخوردیه"!