mah3a
این روزها
حتی اگر خون هم گریه کنی
عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است :
“آخی” !
mah3a
عشق دردیست که فقط سه دارو دارد: گرسنگی ، انتظار ، انتحار
ehsan
اینجا جایی ست که
وقتی زانوهایت را از شدت تنهایی بغل گرفته ای
به جای همدردی ، برایت پول خُرد می اندازند ... !
ali
ز این شب های بی پایان،
چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم
و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ای ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند
نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...
هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟
ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم
ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر
گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی.
ronak
بــه روزهـــایــ سخــتــ نبــودنتــ قســمـ !
کــه بــودنـتــ هـمـ
دردی را دوا نـکــــرد...