یافتن پست: #درد

سحر
سحر
هیچ کادوی زشت و به درد نخوری دور انداخته نمیشود،

فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود !{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 01:50
+1
مهسا
مهسا
خدایا! گفتی: اگر کسی دو روزش مثل هم باشد، باخته است... "من،" خیلی وقت است که زندگی را باختم... حال، با این روزهای تکراری و پر از درد چه کنم...!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 01:32
+3
parnian
parnian
یارو میره عیادت مادر زنش.میگه بهتری؟ میگه تبم قطع شده ولی گردنم هنوز درد میکنه.میگه انشاالله اونم قطع ميشه :-){-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 01:17
+4
hadith
hadith
گوشهایم را می گیرم ... چشم هایم را می بندم ... و زبانم را گاز می گیرم ... ولــــی ... حـــریـــفِ افکارم نمی شوم ... چقـــدر دردنــــاک است ... فــهــمــیــدن !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 23:56
+6
مهسا
مهسا
ایــــن یـــک فـــاجعه بود . . . یــک فــاجـعـه . . . عـــمـق ایــن درد را زمـــانـی حــس کـردم کــه : وقـــتــی بـی پــروا گــفتـم: انــدکی دلـــگــیرمــــ . . . بــیتـفـکر اولــیــن حـــرف دلــت ایـــن بــود : به درکـــــــــــــ
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 16:24
+4
مهسا
مهسا
من از روی خنده های خویش یافتم هر کس می خندد به این معنی نیست که دردی ندارد شاید از بزرگی دردش چاره ی دیگری ندارد
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 16:19
+4
sasan pool
sasan pool
دلگیرم از تداوم این انتظار تلخ
این خاطرات کهنه ولی ماندگار تلخ

کز کرده ام درون زمستان سینه ام
تنها، کنار پنجره ی بی بهار تلخ

افسانه های شعر و شکوفه تمام شد
خاموش مانده شاعر بی اعتبار تلخ

تا اعتماد وسوسه ها می کشاندم
این تیک تاک وحشی دیوانه وار تلخ

((گاهی دلم برای خودم تنگ می شود))
دیگر ز من چه مانده جز این شوره زار تلخ

لرزان به خشکسالی خود خیره می شوم
با این نگاه تشنه ی دنباله دار تلخ

اما برای گریه مجالی نمانده است
یک لحظه درد مانده به ان انفجار تلخ
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 16:05
+4
مهسا
مهسا
لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد ؟

دلتنگی معنی ندارد ...

درد دارد
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 15:47
+4
مهسا
مهسا
چشم دیدن چیزهایی که با تو دیده ام

را با هیچ کسی ندارم!

حالا خیابان شلوغ باشد ، پارک و دریا و کوه ، فرقی ندارد ...

درد دارد تنها خیره شدن به جایی،

که قبلا تنها خیره نشده بودی به آن !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 15:47
+4
ronak
ronak
داشتم از درد به خود می پیچیدم....

همسایه ها گفتند: چقدر قشنگ قر می دهی !!

و سالهاست .......رقاص پردرد خیابانهایم !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 14:03
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ