یافتن پست: #درد

مهسا
مهسا
گـوشهايَم را ميگيرَم چـِشمهايـَم را ميبـَندَم زَبانَـم را گـاز ميگيرَم وَقـتي حريـف افكارم نميشـَوم چـِقدر دردنـاك است فـَهميدن !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 20:00
+3
مهسا
مهسا
پزشکان اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم ما دردهای داریم که آنها نمی فهمند نفهمی بد دردی است
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 19:55
+2
مهسا
مهسا
نوشت "قم حا " ... همه به او خندیــــــــــــــــدند!! گریــــــــــــــــــــــست ... گفت به "غم ها " یم نخندید... که هر جور نوشته شود درد دارد!!! از ته به سر بخوان تا مــــــــن آن روزها را بشناسی...!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 19:16
+3
مهسا
مهسا
شدم مثل آدمی که... درد دلش رو تو یه جمعی گفته.. حضار بعد از کلی خنده گفتن : ... خیلی خوب بود این یکی رو نشنیده بودیم....!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 19:14
+3
محمد
محمد
ای کاش کودک بودم ، تا وقتی با خدا حرف می زنم از او چیزی نمی خواستم . ای کاش کودک بودم ، تا وسوسه کاری به من نداشت و احساس مرا اسیر خود نمی کرد. ای کاش کودک بودم ، تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه مادر ، همه چیز را فراموش می کردم. ای کاش کودک بودم ، تا از ته دل می خندیدم، خدایا ای کاش کودک بودم !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 16:13
+3
sasan pool
sasan pool
متن سنگ قبر وينستون چرچيل من براي ملاقات با خالقم آماده ام اما اينکه خالقم براي عذاب دردناک ملاقات با من آماده باشد چيز ديگريست
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 13:26
+3
parnian
parnian
درد آدمها رو باید از آهنگهایی که Repeat میکنن فهمید!{-60-} for example Shame mahtab :({-60-}
3 دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 00:51
+6
مهسا
مهسا
به زخمهایم می نگری ... ؟! درد ندارند دیـــــــــــــ ــگر ... روزی که رفتــــــــــــ ـــی ، ... مرگ تمام درد هایم را با خودش بــــــــــــــ ـرد ! مرده ها درد نــــــــــــــ ـمیکشند ... ! حرف آخرم این اســـــــــــــ ــت ... برنگرد دیـــــــــــــ ــگر !! زنده ام نـــــــــــکن ... !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 17:50
+3
مهسا
مهسا
چه خنده دار که ... : ناز را میکشیم ... آه را میکشیم ... انتظار را میکشیم ... فریاد را می کشیم ... درد را میکشم ... ولی بعد از این همه سال ، آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم ... دست بکشیم ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 15:52
+4
مهسا
مهسا
وقتي پشت سر پدرت از پله ها مياي پايين و ميبيني چقدر آهسته ميره ، ميفهمي پير شده ! وقتي بعد غذا يه مشت دارو ميخوره ، ميفهمي چقدر درد داره اما هيچ چي نميگه... و وقتي ميفهمي نصف موهاي سفيدش به خاطر غصه هاي تو هستش ، دلت ميخواد بميري{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 15:36
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ