یافتن پست: #درد

مهسا
مهسا
درد من حصار برکه نیست... درد زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 15:35
+5
مهسا
مهسا
مثل تیکه های شیشه شکسته ست بعضی حرفها ... بودنش درد آور است ... گفتنش هم خون به پا می کند...!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 14:52
+4
elahe
elahe
غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم , تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد , من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 13:06
+2
reza
reza
سوراخ شدن استقلال درده دقيقه توسط ده نفردر دهه فجرمبارکباد{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/16 - 03:20
+2
pooriya jooon
pooriya jooon
يه زن نداريم كه هر روز پاميشه ميز صبحانه اماده باشه 2.يه زن نداريم لباسامون رو اتو بزنه 3.يه زن نداريم غصه ي چك فردامون رو بخوره 4. يه زن نداريم واسه وام خونه طلاهاش رو بفروشه 5.يه زن نداريم وقتي ميريم خونه ي مامانش برامون سفره بندازه بيا و ببين 6.يه زن نداريم وقتي مياد خونه ي مامانينا همش سر پا باشه 7.يه زن نداريم واسمون هفت رنگ ارايش كنه 8.يه زن نداريم تا ما نيايم شام نمي خوره 9.يه زن نداريم وقتي مريضيم پاشويمون كنه تا صبح هم بالا سرمون دعا كنه 10يه زن نداريم تا چهلش نشده بريم يه زنه ديگه بگيريم 11.يه زن نداريم درد زايمان بكشه بد ما بگيم دختره؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟ 12.يه زن نداريم ندونيم چه طور بچه بزرگ شد و بي خوابي بكشه 13.يه زن نداريم غر بزنيم اين چيه ناهار درست كردي؟ 14يه زن نداريم هم بيرون كار كنه هم تو خونه اخرشم بگيم اقساط اين ماه و تو بده 15.يه زن نداريم با ما تيتيشي حرف بزنه نكنه تومونمون دوتا بشه 16.يه زن نداريم تكه كلامش باشه خدا ساييه تورو از سرم كم نكنه 16.يه زن نداريم خونرو بكنه دسته گل 17.يه زن نداريم ارث باباش بهمون برسه 18.يه زن نداريم تا از سر كار مياييم كتمونو از رو شونهام
دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 15:50
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
عاشق شوید ٬قهر کنید ٬لاغر می شوید ٬صد در صد طبیعی!بدون عوارض!همراه با درد و خماری
دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 12:16
+10
ronak
ronak
خُب درد بی درمون بگیری الهـــی، بتمرگ یه جا دیگــــــه
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/11 - 00:31
+6
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
شیشه رفته تو دستم , دارم از درد جیغ و داد می کنم به رفیقم میگم در بیار, میگه شیشه رو؟ پـَـــ نــه پـَـــ ادای من و در بیار شاد شیم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 23:20
+3
رضا
رضا
منم اون مسافر غريب كه از همه خورده فريب توي اين غربت و درد عشقي دارم به صليب صليب خاكستري صليبي از سوت و كور مي سوزونه تنمو بي صدا از دل و جون شاهدم شاهد اين ناباوري اسيرم اسير اين خاطره ها دو تا چشمام عاشقه عاشق گشوده اي عاشق گشوده اي كه به يادته
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 21:09
+2
رضا
رضا
اين چه درديست در ميان جمع بودن ولي در گوشه اي تنها نشستن براي ديگران چون كوه بودن ولي در چشم خود ارام شكستن
دیدگاه  •   •   •  1390/11/10 - 20:58
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ