saeed
من از نيش زبان گاه و بي گاهت، کمي رنجيده ام
ازنمک پاشيدنت بر زخم هايم هم، کمي رنجيده ام
گرچه اين بي مهريت از روي اجبارست ، ليک
باز از سردي گفتارت، ولي رنجيده ام
قصه هاي دل سپردن را تو مي داني عزيز
چون تو بيگانه شدي با غصه ها ، رنجيده ام
گرچه ما جرمي نکرديم وجدايي سهم ماست
فاصله عادت شدت، از اين يکي ، رنجيده ام
گرچه اين زخم زبان ديگران عادت شده
تا کجا؟ تا آسمان از دستشان، رنجيده ام
باز هم بي خوابي وبي تابي من را نبين
اين دروغي بيش نيست، کز دست تو رنجيده ام
♥ نگار ♥
ﻣَـــﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ .... ﺑﺎ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺑﻮﺩﻥ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣَـــﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ....ﺑﺎ ﻣﺎﻧﮑﻦ ﺑــﻮﺩﻥ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣَـــﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ .... ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺑﺎﺑﺎ ﭘُﺰ ﺩﺍﺩﻥ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ
ﻣَـــﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ .... ﺑﺎ ﺍﻟَﮑﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺴﺘﻦُ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻦ
ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ !!!!!!!!!!
ﻣَـــﺮﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌــــــــــﻨﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﯼ ..
ﺣﺮﻓﺖ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻧــــــﺸﻪ!!!
♥ نگار ♥
پسر داییم عاشق یه دختره بود ; خیلی همو دوس داشتن
بعد از یه مدت دختره پیچوند رفت با یکی دیگه....
پسر داییم اومده بود پیشم
عشق و عاشقی همش دروغه!!!!
دیگه میخوام مثل تو باشم
عاشق نشم
وابسته نشم
پست باشم
اشغال باشم
عوضی باشم
مثل لاشخورا زندگی کنم!!!!
مونده بودم دلداریش بدم یا بزنم لهش کنم !!!!!