یافتن پست: #در

faezeh
faezeh
اینجا چرا انقدر سوتو کور شده{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1394/10/1 - 18:16
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چرا به شیر آب شیرمیگویند؟؟؟

در سال های دور ایران؛تنها دوشهر بیرجند و تبریز آب لوله کشی داشتند که آن صنعت را از روسیه به امانت برده بودند.و در کلان شهری مثل تهران مردم از آب چاه که تمیز و سالم نبوداستفاده می کردند.در شهر تهران تنها سه قنات وجود داشت که آن هم متعلق به سه سرمایه دار تهرانی بود.یکی از این قنات ها که به سرچشمه معروف بود(وهست) متعلق به سرمایه داری بود که بچه دار نمیشد.او نذر کرد اگر بچه دار شود؛ برای تهرانیان آب لوله کشی فراهم کند. پس از مدتی بچه دار شد و برای ادای نذرش به اتریش رفت تا مهندسانی را از آنجا برای لوله کشی آب بیاورد.در هر کشوری حیوانی که برای آنها مقدس است را بر سر خروجی آب می گذاشتند.مثلا در فرانسه سر خروس استفاده می کنند.او دید در اتریش،هر جا خروجی آب است؛سردیسی از شیر هست.پس بر سرچشمه آب که برای مردم فراهم کرد،سر شیری گذاشت.و مردم هروقت برای برداشتن آب به آنجا می رفتندومی گفتند: رفتیم از سر شیر آب آوردیم!
دیدگاه  •   •   •  1394/09/8 - 10:56
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
روزی شخصی بر وال شیخ ، فحش مادر نهادندی ..!
شیخ برجستی و لایک نمودندی ..!
از این رو مریدان بر شیخ بخروشیدندی که :
یا شیخ ...مشارالیه فی الحال تو را به فحش کشیدندی
و به درجات عالیات منسوب کردندی
... ... و تو لایک هم از وی دریغ نکردندی! حکمت چیست؟!
شیخ گفت :
شات آپ اجمعین ...!
این شخص را می ندانید چه دافی است !
لایک که سهل بود خویش را برایش دریدندی ..!!
شاگردان نعره ها بزدندی و خشتک خود دریدندی و
شیون کنان از مکتب شیخ انصراف بدادندی و
در قلمچی ثبت نام نمودندی ..:D
دیدگاه  •   •   •  1394/09/8 - 10:52
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من قراره بعدا آدم بزرگی بشم
.
.
.
.
.
.
ولی فعلا در این حد بدونید که
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
در خانواده ای مذهبی و تهیدست چشم ب جهان گشودم....
دیدگاه  •   •   •  1394/09/7 - 16:33
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کودک که بودم وقتی زمین میخوردم مادرم مرا میبوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت …

دیروز زمین خوردم ولی دردم نیامد اما به جایش تمام بوسه های مادرم یادم آمد !
دیدگاه  •   •   •  1394/09/4 - 19:52
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آقا ما یکبار خواستیم ادای این خارجیا رو دربیاریم،یه برگ روزنامه برداشتم بردم دسشویی، همیجورکه داشتم میخوندم دیدم نوشته....
اسیدپاشی در فلان جا
قتل شوهرتوسط همسرش
گوجه گران شد
نان گران شد
واژگونی اتوبوس با34کشته وزخمی
احتمال حمله نظامی
مرگ دلخراش4عضوخانواده 
غرق شدن دختری درآب
افزایش بهای مسکن
خودرو گران شد
دستگیری عاملان فروش گوشت الاغ بجای گوسفند
آیابفکر فشارشب اول قبرهستین؟؟؟
ورود ماست وبرنج سمی به بازارایران
اختلاس 2 هزارمیلیاردی بغیر ازاون 3 هزارمیلیارد
و.و.و.و.و.......
خلاصه العان یک هفته س دستشویی نرفتم
دیدگاه  •   •   •  1394/09/4 - 15:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دستت درس آقا
...........دیگه دستاش تو دستامه
(نایب الزیالرتونیم مشهد){-35-}
4 دیدگاه  •   •   •  1394/08/29 - 11:01
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺑﺎ ﻣﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﻟﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯿﻠﺮﺯﺩ
ﮐﻪ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﻓﺪﺍ ﺷﺪﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ...
دیدگاه  •   •   •  1394/08/29 - 10:55
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







باتو آنقدر خوشبخت زندگی خواهم کرد
تا ناکام بمانند
آنان که برسر جداییمان
شرط بسته اند






دیدگاه  •   •   •  1394/08/29 - 10:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥








هرگز نمی توانی سن یک زن را از او بپرسی !
چرا که او هم نمی داند ؛
سنش با شب هایی که بغض کرده و گریسته چقدر است ...

" ایلهان برک "






دیدگاه  •   •   •  1394/08/29 - 10:52
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ