یافتن پست: #دست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

مردهایی هستند که از نگاهشان
از لبخند و حرف زدنشان
از جرعه هایِ کوتاه قهوه خوردنشان می شود فهمید، رازى دارند...
می شود فهمید که می فهمند !

مردهایى هستند که با دیدنت دستپاچه نمی شوند اما عجیب دستپاچه ات می کنند...
شاید هرگز کنارِ بودن هایِ تو قرار نگیرند
شاید بودنشان لحظه ای باشد

به حد همان چند دقیقه چشم در چشم شدن در کافه ای دور...
به حدِ لحظه ای در را نگه داشتن و با احترام تو را راهی کردن

اما باور کن کفایت می کند تا تو باور کنی هستند مردانی که
هنوز هم می شود برای بودنشان کنارِ لحظه های زنانه ات
به انتظار نشست...

دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 18:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اینایی ک به یکی دست میدن ... به یکی پا میدن ... به یکی دل ،

اینارو اذیت نکنین ، اینا کارت اهدا عضو دارن کثافتا ..! :))
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 13:34
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تتتف تفففف تفففف خخخ تففف تف تفف خخخخ تتتتف
.
.
.
.
.
گفتم تو عالم رفاقت یه دستیم به صفحه مانیتوربکشم ^
دیدگاه  •   •   •  1392/10/19 - 13:13
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مکالمه مامانمو بابام

مامانم : چای میخوری برات بریزم؟
بابام :آره خانوم، دستت درد نکنه!

مامانم :دخترم پاشو واسه منو بابات یه چایی بریز و بیار:|
دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 17:52
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گاهی چقدر دلم هوس شیطنت میکند...


از همان شیطنت هایی که حرف تو پشت بند آن باشد که بگویی:


مگه دستم بهت نرسه...



دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 16:07
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



رقص های کوردی یکی سنتهای دیرینه ویادگارهای ارزشمند است این رقص نوعی وحدت وهماهنگی است کوبیدن پابرزمین به این معنی است که این خاک وطن من است معنای دیگر پاکوفتن دررقص کوردی بیدارکردن زمین برای کشاورزی در دوره بعدی است پرچم ودستمال دررقص کوردی (هه لپه رکی) چیزی جز مفهوم پرواز انسان از زیر بردگی وبندگی نیست.


دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 15:15
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺰﯾﺰ با توجه به فرارسیدن برف و هوای سرد
و شیوع اقسام آنفولانزا، عنایت داشته باشین ﻭﻗﺘﯽ ﻓﯿﻦ ﻣﯿﮑﻨﯿﻦ
ﻭﺳﻂ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﯿﻦ، ﮔﺰﺍﺭﺵ نشدﻩ ﮐﻪﮐﺴﯽ ﻣﺮﻭﺍﺭﯾﺪ ﻓﯿﻦ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻪ
کنترل کردم، بحمدالله مورد هم نداشتیم!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 14:37
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

داستانی واقعی!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ
ﮔﺸﻨﻢﺷﺪ ﺭﻓﺘﻢ،
ﺩﯾﺪﻡ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﺑﻌﺪ ﮐﺎﺑﯿﻨﺘﺎﺭﻭ ﮔﺸﺘﻢ
ﻫﯿﭽﯽ
ﮔﯿﺮ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺵ ﯼ ﺳﺮﯼ ﻗﻮﻃﯽ
ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ
ﻣﺎﮊﯾﮏ ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺨﻮﺭﯾﺪ ﻣﺎﯾﻊ
ﻇﺮﻑﺷﻮﯾﯽ،
ﻧﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﯾﺪ، ﻧﺨﻮﺭﺩﯼ ﭘﻮﺭ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﯾﯽ .....
ﺧﻼﺻﻪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﮔﻔﺘﻢ:
ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﯾﯽ ﺍﯾﻨﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﭼﯿﮑﺎﺭ
ﮐﻨﻢ.....
.
.
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﺶ : ﺩﺭ ﮐﺎﺑﯿﻨﺘﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ ﻋﻼﻣﺖ
ﻣﺮﮒ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮﺵ ﺁﺟﯿﻞ ﻫﺴﺖ، ﺍﻭﻧﯿﮑﻪ
ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﺮﮒ ﻣﻮﺵ
ﺗﻮﺵ ﮔﺰ ،
ﺍﻭﻧﮑﯿﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻣﺎﯾﻊ
ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺗﻮﺵ ﮔﺮﺩﻭ.....
ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﭼﺮﺍ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﭼﺮﺍﺍﺍﺍﺍ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻭ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺁﺧﻪ....

دیدگاه  •   •   •  1392/10/18 - 11:32
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دو برادری که بعد از تولد دست همدیگه رو گرفتن-اسپانیا


دیدگاه  •   •   •  1392/10/17 - 20:24
+3
محمد
محمد
نفس هایم بی تو ،،
بوی خاکستر سیگار پیرمردی را می دهد ،،
که به جوانی ازدست رفته اش می اندیشد...!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/17 - 19:54
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ