♥ نگار ♥
ملاقات کردم ودیدم دستات یخ زده
وگفتم دستاتو بذار تو جیب من
تا گرمت بشه
یادت میاد ؟
یادته که اون پیراشکی گرمی
که خوردیم چقد چسبید
و ما قدم زدیم و رفتیم
ودیگه سرما حریفمون نشد
یادته ؟
یادته؟
یادته؟
یادش بخیر
در کافه تنهایی
روزی که تورا زیر باران سرد پاییزیملاقات کردم ودیدم دستات یخ زده
وگفتم دستاتو بذار تو جیب من
تا گرمت بشه
یادت میاد ؟
یادته که اون پیراشکی گرمی
که خوردیم چقد چسبید
و ما قدم زدیم و رفتیم
ودیگه سرما حریفمون نشد
یادته ؟
یادته؟
یادته؟
یادش بخیر