یافتن پست: #دست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دست به صورتم نزن…
میترسم بیفتد نقاب خندانی
که بر چهره دارم…
و بعد سیل اشکهایم تو را با خود ببرد
و بعد باز من بمانم و تنهایی…
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 16:02
+1
nanaz
nanaz
گاهی دلت می شود همانند دیواری سفید ،
در دستان کودکی خودکار به دست ،
که تنها چند خط درهم و مبهم می کشد ،
و البته عمیق . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 15:27
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!  دختر: توباز گفتی ضعیفه؟ پسر: خب… منزل بگم چطوره؟ دختر: وااااای… از دست تو!پسر:
باشه… باشه ببخشید ویکتوریا خوبه؟ دختر:اه…اصلاباهات قهرم.پسر: باشه بابا… توعزیز منی، خوب شد؟… آشتی؟ دختر:آشتی… راستی گفتی دلت

چی شده بود؟ پسر: دلم! آها یه کم می پیچه…! ازدیشب تاحالا.دختر: … واقعا که!پسر: خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا… خوبه؟ دختر: لوووس!پسر: ای

بابا… ضعیفه! این نوبه اگه قهرکنی دیگه نازکش نداری ها!دختر: بازم گفت این کلمه رو…!پسر: خب تقصرخودته! میدونی که من اونایی رو که دوست

دارم اذیت میکنم… هی نقطه ضعف میدی دست من!دختر: من ازدست توچی کارکنم؟ پسر: شکرخدا…! دلم هم پیچ میخوره چون تو تب وتاب ملاقات

توبودم… لیلی قرن بیست ویکم من!دختر: چه دل قشنگی داری تو! چقدر به سادگی دلت حسودیم میشه!پسر: صفای وجودت خانوم!دختر: می دونی!

دلم… برای پیاده روی هامون… برای سرک کشیدن تومغازه های کتاب فروشی ورق زدن کتابها… برای بوی کاغذ نو… برای شونه به شونه ات را رفتن و

دیدن نگاه حسرت بار بقیه… آخه هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره!پسر: می دونم… می دونم… دل منم تنگه… برای دیدن آسمون چشمای تو…

برای بستنی شاتوتی هایی که باهم میخوردیم… برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم ومن مردش بودم….!دختر: یادته همیشه میگفتی به من

میگفتی “خاتون”پسر: آره… آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!دختر: ولی من که بور بودم!پسر: باشه… فرقی نمی کنه!دختر: آخ

چه روزهایی بودن… چقدردلم هوای دستای مردونه ات رو کرده… وقتی توی دستام گره می خوردن… مجنون من…پسر: …دختر: چت شد چرا چیزی

نمیگی؟ پسر: …دختر: نگاه کن ببینم! منو نگاه کن…پسر: …دختر: الهی من بمیرم… چشات چرا نمناکه… فدای توبشم…پسر: خدا… نه… (گریه)دختر:

چراگریه میکنی؟ پسر: چرا نکنم… ها؟ دختر: گریه نکن … من دوست ندارم مرد گریه کنه… جلو این همه آدم… بخند دیگه… بخند… زودباش…پسر:

وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم…دختر: بخند… و گرنه منم گریه میکنماا پسر: باشه… باشه… تسلیم… گریه

نمی کنم… ولی نمی تونم بخندم دختر: آفرین! حالا بگو برای کادو ولنتاین چی خ[!]؟ پسر: توکه میدونی من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد… ولی

امسال برات یه کادو خوب آوردم…دختر: چی…؟ زودباش بگو… آب از لب و لوچه ام آویزون شد …پسر: …دختر: دوباره ساکت شدی؟ پسر: برات…

کادو… (هق هق گریه)… برات یه دسته گل گلایل!… یه شیشه گلاب… ویه بغض طولانی آوردم…!تک عروس گورستان!پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره…!اینجاکناره خانه ی ابدیت مینشینم و فاتحه میخونم




نه… اشک و فاتحه



نه… اشک و فاتحه و دلتنگی

امان… خاتون من! توخیلی وقته که…

آرام بخواب بانوی سفر کرده ی من…



دیگر نگران قرصهای نخورده ام… لباس اتو نکشیده ام…. و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش…!نگران خیره شدن مردم به اشک های من هم نباش..۰!بعد از تو دیگر مرد نیستم اگر بخندم…


دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 14:52
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
انگشتت فقط جای یک حلقه دارد,
دلت را دست به دست میکنی برای چه؟
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 13:17
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی یکی زمین خورد ، بجای اینکه بزنین پس کلشو و بگین مگه کور بودی سنگ رو ندیدی
میتونین دستشو بگیرین و بلندش کنین و خاک رو لباسشو بت[!]ن و بهش بگین : ایراد نداره یه سنگ جلو پات بود….
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 13:15
+4
sasan pool
sasan pool
بچه دو ساله رو بردن کلاس فضایل اخلاقی توی برج میلاد امده با من بازی میکنه عصبی میشه با دستش محکم میزنه روی دستم بابا این چه کلاس هایی آخه بچه رو میبرین.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 12:40
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تیکه کلام اعضای خونواده بعد از بازگشت من از مسافرت به مدت یک هفته:
مامی:یک هفته نبودی از دستت راحت بودم!
پدر گرام: اه ه ه یک هفته نبودی داشتیم زندگیمونو میکردیمآ !
سایر ورثه: بیا برو گمشو همونجایی که یه هفته بودی !!!
دارم وسایلمو جمع میکنم یه هفته برم افق محو بشم.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 12:35
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




شلوارتم رفیق .اونم از نوع بی کش که مجبورشی دو دستی منو بچسبی...:0




دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 12:25
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ناهار خوردیم تموم شده مامانم میگه: بذار باشه خودم جمع میکنم فقط وسایلارو جمع کن بذار رو اپن, غذاهارم بذار تو یخچال!!!
من: امری دیگه نیس؟ الان تو جمع کردی دیگه؟
مامانم: نه قربون دستت کنترل تلوزیونم بده!!!!
اصن ناااااابود شدم رف.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 11:54
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
مقایسه هزینه درمانی طب سوزنی با روش های دیگر

 هزینه درمانی طب سوزنی کمی بیشتر از ویزیت معمولی پزشکان می باشد و البته در کشورهای دیگر و چین توسط سیستم بیمه های خدمات درمانی حمایت می شود که در ایران هنوز این روش تحت پوشش بیمه ای قرار نگرفته است . از آنجا که همه وسایل مورد نیاز این روش درمانی از خارج از کشور تهیه می شود و گاهأ پزشک برای تهیه این وسایل مجبور است به کشور چین یا دیگر کشورها مسافرت کرده و وسایل مورد نیاز خود را تهیه نماید و از طرفی این روش حدود 30 تا 120 دقیقه یا بیشتر وقت پزشک را در بالین بیمار به خود اختصاص می دهد و یک روش کاملأ عملی است و قسمتهای مختلفی از بدن بیمار حتی گاهی نواحی حساسی چون ناحیه سر – اطراف چشم – روی بدن – پشت بدن – پاها – دستها و ... سوزن زده می شود .و در طول این ساعت ها مدام سوزنها باید تغییر وضعیت بدهند و مورد تحریک قرار بگیرند پس زمان اقامت در تخت مطب با کار مداوم پزشک و دستیاران و نیز اکثر مواقع نیاز به کارهای اضافی تر همچون ( بادکش درمانی ) یا ( Cupping )، موکسی باسیون (یا حرارت گیاهی ) ، استفاده از امواج لامپ Infra Red ، ماساژ نقاط با دست ، مغناطیسی درمانی ، bleeding یا حجامت درمانی روی نقاط طب سوزنی ، گواشا Guasha یا ماساژ یا گاهی استفاده از seed یا دانه گیاهی روی نقاط طب سوزنی در گوش و خلاصه 30 تا 120 دقیقه کار درمانی با کار مداوم، کمی هزینه ها را بالاتر از ویزیت معمولی می برد .

اما با این همه ، از روش های دیگر همچون استفاده از داروهای شیمیایی گران قیمت و یا شیمی درمانی های وسیع یا روشهای خطر ناکتری چون برداشتن عضو که با آسیب های بیشتر همراه است و حتی ممکن است روشهای دیگر نتواند درمان قطعی نماید و موقتاً تسکین بدهد و یا بیماری راخاموش نگه دارد و درمان اساسی نباشد پس طب سوزنی آسانتر – ارزانتر – بی خطر – امیدوار کننده تر و نیز علاوه بر مشکل اصلی بیمار چند مشکل فرعی بیمار را نیز با این روش بر طرف می نماید .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 11:14
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ