♥ نگار ♥
یه عمر دستات به سوی آسمون بود .....
برای دعا ..... البته نه برای خودت .... که برای ما ......
دعای تو و اجابت خدا پشتوانه ی همیشه ی ما بود ........
دستان پینه بسته ات را میبوسم .......
به پاس دعای یک عمرت فقط یک خواهش از خدا دارم :
نور چشمانم "" مادرم "" را از من نگیر ........
سلامتی همه ی مادرا .........
♥ نگار ♥
وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما آمدند،
در دستشان کتاب مقدس داشتند و ما
در دست زمینهایمان را داشتیم،
پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های
مقدس داشتیم و آنها در دست زمین های ما
را داشتند.
جومو کیانتا
♥ نگار ♥
توی رستوران بین راهی رفتم دستشویی دستمو بشورم،
مسئول دم دستشویی موقع خروج می گه: آقا! 200 تومن می شه.
من: من فقط دستمو شستم...
اون: پس برگرد برو توالت بعد بیا 200 بده!
دستمو کردم جیبم 200 تومن بهش دادم،
میگه: "نه! باید بری دستشویی حتما!"میگم: چرا؟
میگه: من مال حروم از گلوم پایین نمی ره!