یافتن پست: #دلتنگ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گـــــاهی وقتهـــا آدمهــــا ،
از یکـــ جایی به بعــــــد ،
از یکـــ روزی به بعـــــــد ،
از یکـــ (( نفــــــــــر )) به بعـــــد ،
دیگــــــــر هیچ چیز برایشان معنی ندارد….
نه رنگـــ ها ،
نه خیـابانهـــا ،
نه فصلهــــــــا….
گاهـــــــی وقتهــــا آدمهـــا
از یک نفــــــــر به بعــــــد فقط دلتنگ اند..
دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 11:33
+5
saman
saman
اگر دلت گرفت سکوت کن !
این روز ها هیچکس معنای دلتنگی را نمی فهمد …
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 17:39
+4
saman
saman
وقتی گوشه و کنایه میزنی ..
دلم تا ناکجا آباد دلتنگی میگیرد ..
ولی،
ای کاش حداقل میدانستی،،
چقدر در حرف هایی که با تو میزنم
دقت میکنم که مبادا برنجی …
چیزی که تو اصلا یاد نگرفته ای

(نجیب زاده)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 17:34
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻋﺠﺐ ﺑﭽﻪ ﯼ ﺣﺮﻑ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻴﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ !!!
ﺣﺘﯽ ﻳﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﻴﺸﻪ ...
ﺗﺎﺯﻩ ، ﻏﺮﻭﺑﺎﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻭﺳﻂ ﺩﻟﺖ
ﻟﯽ ﻟﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﻴﮑﻨﻪ
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 17:15
+3
saman
saman
آدمای دلتنگ ؛
وقتایی که خیلی بهشون خوش میگذره و میخندن ،
یهو سرشون رو برمیگردونن اونوری …
یکم ثابت میشن …
یواش یواش چشماشون پر اشک میشه

(نجیب زاده)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 16:25
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


ایـن گلــویـم را هـر از گــاهــی بــایـد ... بتــراشمـ تــا بـرای دلتنگـی هــایــ تــازه جــا بــاز شـود ... دلتنگــی هــایـی کــه مـی تــواننـد آدمـ را خفــه کننــد


دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 12:24
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
دلتنگ تو امروز شدم تا فردا فردا شد و گفتی به زبانت فردا امروز دلم مانده و یک دنیا حرف " یک " "هیچ " به نفع دل تو تا فردا
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 12:03
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چشم...چشم میدرخشید و رویا بود
دست ها را که بوسه باران بود
من دلم...تنگ دلت بود...
خالی دستم...گره دست بود...

زمان محدود و من بیم ناک...
زمان محدود و من اندوه ناک...

زمان گذشته است و من...دلتنگ تر از همیشه
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 21:32
+3
AmiR
AmiR

به سلامتی همه مردای با معرفت
به سلامتی همه کسایی که برای عشقشون ارزش قائلن
به سلامتی کسایی که به دروغ نمیگن که دوستت دارن
به سلامتی کسایی که ناراحتی و دلتنگی دیگران براشون ارزش داره
به سلامتی همه ادامایی که بوی از ادمیت بردن
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 19:18
+3
nanaz
nanaz
در CARLO
[​IMG]امروز دلتنگی از من و دلم دور بود ....
بی هیچ دلیلِ مشخصی شاید ....
گامهایم را بلندتر بر می داشتم ....
نفسهایم را عمیق تر می کشیدم ...
و تمامِ مدت .. لبخندی در گوشه ی لبانم بود ....
امروز حسِ عاشقی داشتم ...
نگاهم عمیق تر شده بود ...
و من خنکایِ برگِ شبنم نشسته ی درخت را آرام نوازش می کردم
خیس از حسِ لطیفی بودم ... که به من می گفت
زندگی زیباست ... با همه غمهایش
زندگی آسان است ... با همه سختیهایش
عاشقِ حسِ لطیفم بودم
مرسی از تو ای خدایِ لحظه ها
این حس حتما نشانه ای زِ لطفِ توست
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 13:54
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ