یافتن پست: #دلت

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
بگو تو هم دلتنگ میشوی گاهی
دلم امید واهی میخواهد
برای زنده ماندن
دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 15:16
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
معنای جهنم !

یك انگلیسی ؛ یك آمریكایی و یك ایرانی مردند و همگی رفتند جهنم

فرد انگلیسی گفت: دلم برای انگلیس تنگ شده
می خواهم با انگلستان تماس بگیرم و ببنیم بعضی افراد آنجا چه كار می كنند...

تماس گرفت و به مدت 5دقیقه صحبت كرد

سپس گفت : خب، شیطان چقدرباید برای تماسم بپردازم؟؟

شیطان 5 میلیون دلار خواست

5 میلیون دلاز!!!!!!!!!!!

...

انگلیسی چك كشید و برگشت روی صندلی اش نشست

فرد آمریكایی خیلی حسود بود و شروع كرد به جیغ و فریاد كه من هم می خواهم با امریكا تماس بگیرم و از اوضاع اونجا با خبر شوم..

او تماس گرفت و به مدت 10 دقیقه صحبت كرد.سپس گفت: خب شیطان، چقدر باید بابت تماسم پرداخت كنم؟

شیطان 10میلیون دلار خواست، 10 میلیون دلار!!!!!!!!!!

امریكایی چك چكشید و برگشت بر روی صندلی اش نشست

و اما فرد ایرانی خیلی خیلی حسود بود.او شروع كرد به جیغ و فریاد كه من هم می خواهم با ایران تماس بگیرم و از اوضاع آنجا باخبر بشوم

او با ایران تماس گرفت و به مدت 12ساعت صحبت كرد

سپس گفت: خب شیطان، چقدر باید برای تماسم پرداخت كنم؟

شیطان گفت: یك دلار
فقط یک دلار؟

شیطان گفت : بله
از جهنم به جهنم داخلی حساب میشه
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 13:12
+4
alifabregas
دلتنگ شده ام.
نمی دانم برای تو، یا برای دیروزهایی که باتوسرکردم..
دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 12:25 توسط SMS
+2
alifabregas
امروز..... خاطراتت را سوزاندم،،،امابوی خوش هیزمش بیقرارم کرد!!! اتفاق تازه ای نیست!!! دوباره دلتنگت شدم.....¥
دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 00:13 توسط SMS
+3
mina
mina

هی از رفتن میگی


آخه کجا میخای بری که هواش 


پر عشق من باشه واسه تو


کدوم آسمو نو میخوای پیدا کنی


که ابراش وقت دلتنگیت مثه چشای من بارونی شن


بمون...

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 18:36
+5
saman
saman
در CARLO
یه پشه اومده بود تو اتاقم 
اومدم بزنم تو سرش تا صدا سگ بده 
تا منو دید گریه اش گرفت :(
بهم گفت این رسم مهمون نوازی نیست 
من 6 ماه نبودم فکر کردم دم در برام میخوای گاوی گوسفندی چیزی بکشی 
توی بی معرفت حتی یه پارچه هم نصب نکردی !
دستاشو باز کرد و منو بغل کرد
گفت دلتنگت بودم رفیــــــــــــ­ـــق 
بهش گفتم بیا یه خورده دم گوشم ویز ویز کن...
اصلا صداش مثل لالایی دلنشین بود.
الانم چایی و شیرینی و آجیلشو خورده وتخت خوابیده 
بیچاره حق داشت خسته راه بود.
فردا قراره از خاطرات 6 ماه گذشتش برام بگه :)
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 17:00
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
وای، باران

 

…………باران

……..شیشهء پنجره را باران شست.

…..از دل من اما،

……………..چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ،

………من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور،

……………….وای، باران

…………………………..باران

………………………………پر مرغان نگاهم را شست.

خواب، رؤیای فراموشیهاست!

…………….خواب را دریابم

………………….که در آن دولت خاموشیهاست.

…………………………..با تو در خواب مرا لذت ناب هم ‌آغوشیهاست.

من شکوفایی گلهای امیدم را در رؤیاها می‌بینم،

و ندایی که به من می‌گوید:

………….“گرچه شب تاریک است

………………………..دل قوی دار،

………………………………سحر نزدیک است.”

 

دل من، در دل شب،

…………خواب پروانه شدن می‌بیند.

…………………………مـِهر در صبحدمان داس به دست

……………………………………….خرمن خواب مرا می چیند.

آسمانها آبی،

…….. پر مرغان صداقت آبی‌ست

…………………..دیده در آینهء صبح تو را می‌بیند.

از گریبان تو صبح صادق،

……………..می گشاید پر و بال.

تو گل سرخ منی

………..تو گل یاسمنی

…………………تو چنان شبنم پاک سحری؟

……………………………………………. نه

……………………………………………..از آن پاکتری.

……………….تو بهاری؟

……………………… نه

……………………….بهاران از توست.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 13:37
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پُر ز لیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای

نیشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق،دل خونم نکن

من که مجنونم تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو... من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یکجا باختم

[!] آواره صحرا نشد

گفتم عا قل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا بر نیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سر می زنی

در حریم خانه ام در می زنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بی قرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 13:26
+6
مهسا
مهسا


اینجا در این حوالی می اید...

گوش کن...
صدا می زند...
کسی که دارد...
کسی که صدایش بوی ناب می دهد...
به که تو را می خواند گوش کن...


1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 23:36
+7
mohamad
mohamad
خیلی دلتنگم
نمی بخشم...!
کسانی راکه هرچه خواستند
با من
با دلم
بااحساسم
با غرورم کردند...!
و مرا
دردور دست خودم
تنها گذاشتند...


دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 19:35
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ