یافتن پست: #دلت

ronak
ronak
در Romantic
پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال ، لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را ، وقت دلتنگی خود دارم و بس
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 00:28
+5
ronak
ronak
در Romantic
شب یعنی یاد تو صبح یعنی دلتنگم برای تو ظهر یعنی انتظار تو عصر یعنی رویای دیدار تو و تو یعنی تمام لحظه های من
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 00:21
+5
aB'Bas S
aB'Bas S
وقتی بهت گفتم : دلتنگ تو هستم ، به شانه ام زدی تا دلتنگیم را تکانده باشی ! به چه دلخوش کرده ای ؟ تکاندن برف از شانه آدم برفی ؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 22:24
+6
gha3m
gha3m
دلتنگـي ؛ پيچيــده نيســت... يک دل.. يک آسمان.. يــک بغــض و.......... آرزوهــاي تـَـرک خـورده ! ... به همين ســادگـي ...!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 22:01
+3
farzad
farzad
نه اسمش عشق است / نه علاقه / نه حتی عادت. حماقت محض است دلتنگ کسی باشی که داش با تو نیس.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 19:44
+5
Romantic
Romantic
در Romantic
دلتنگ شدن حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را میکند...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 01:15
+4
Romantic
Romantic
حسرت یعنی رو به رویم نشسته ای و باز خیســـــی چشمـــانم را... آن دستمال خشک بی احساس پاک کند حسرت یعنی شانه هایت دوش به دوشم باشد اما نتوانم از دلتنگی به آن پناه ببرم... حسرت یعنی تـــو که در عین بودنت.... داشتنت را آرزو می کنم...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 01:10
+3
gha3m
gha3m
آرامش یعنی یکی باشه که اگه از تو بغلش اومدی بیرون تا برمیگردی، دلت شور نزنه که زنبیل نذاشتی . . ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 02:32
رضا
رضا
مرا اينک تو آرام و کمی هم مهربانانه میان سینه ات بنشان و بنگر حال شیرینم پس از صید همین مستی به آرامی و ارامی درون آبی چشمان زیبایت نوازش کن خطوط قرمز دل را که از دلتنگی رویت دمادم رنگ می بازد و رؤیای دوچشمت را به امواج نگاه تشنه ام بسپار که از مدّ تا به جزر آن تلاطمها از عشق توست مرا اينک میان سینه ات بنشان کنار ساحل آرامش اين عشق
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 21:14
+7
رضا
رضا
مرا اينک تو آرام و کمی هم مهربانانه میان سینه ات بنشان و بنگر حال شیرینم پس از صید همین مستی به آرامی و ارامی درون آبی چشمان زیبایت نوازش کن خطوط قرمز دل را که از دلتنگی رویت دمادم رنگ می بازد و رؤیای دوچشمت را به امواج نگاه تشنه ام بسپار که از مدّ تا به جزر آن تلاطمها از عشق توست مرا اينک میان سینه ات بنشان کنار ساحل آرامش اين عشق
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 19:47
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ