یافتن پست: #دلت

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اگه ی دستت بشکنه...
.
.
..
.
..
.
می برنت دکتر...
اگه دلت بشکنه...
.
.
.
ی جوری دلداریت میدن تا آروم بشی...

ولی اگه ی روز...
ی دون لیوان از سرویس مامان شکست کلا زندگی ببوس بزار کنار..
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:45
sharareh
sharareh

 

دلم لک زده...!!!


برای یک عاشقانه ی آرام...!!!


که بشینم روی پاهات...!!!


بگذاری گله کنم...!!!


از همه این کابوسهایی


که چشم تورا دور دیده اند...!!!


دلتنگی را بهانه کنم


سرم را پنهان کنم


در گودی گلویت...!!!


تمام ریه ام را پر کنم


از عطر مردانه ات...!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:28
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




من چه کنم خیال تو منو رها نمی کنه

اما دلت به وعده هاش یه کم وفا نمی کنه

من ندیدم کسی رو که مثل تو موندگار باشه

آدم خودش رو که تو دل اینجوری جا نمی کنه


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 22:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خواستن ،همیشه توانستن نیست

گاهی فقط ،

داغ بزرگی است

که تا ابد بر دلت می ماند
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:37
+2
saeed
saeed


زیر آوار این لحظه های غریب





سوسوی هیچ ستاره ای برای من نیست






دلم گرفته






یک دلتنگی همیشگی مدام همراه من است






کاش تو را ندیده بودم


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:11
+3
saeed
saeed
خیابان های تنهایی؛ دلی ولگرد میخواهد و آواز بدون تو؛ سکوتی سرد میخواهد؛ برایت مرده بودم تا برایم تب کند قلبت؛ ولی حتی نپرسیدی دلت همدرد میخواهد!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 20:06
+2
saeed
saeed
دلم برات تنگ شده
اما من...من ميتونم اين دوري رو تحمل كنم...
به فاصله ها فكر نمی كنم...ميدونی چرا؟؟
آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده...
هنوز عطر دستات رو از دستام ميتونم استشمام كنم...
رد احساست روی دلم جا مونده ...
ميتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...
چشمای بی قرارت هنوزم دارن باهام حرف ميزنن...
حالا چطور بگم تنهام؟ چطور بگم تو نيستی؟

چطور بگم با من نيستی؟...
آره!خودت ميدونی... ميدونی كه هميشه با منی...
ميدونی كه تو،توی لحظه لحظه هاي من جاری هستی...
آخه...تو،توي قلب منی...آره!
تو قلب من...برای همينه كه هميشه با منی...
براي همينه كه حتی يه لحظه هم ازم دور نيستی...
براي همينه كه می تونم دوريت رو تحمل كنم...
آخه هر وقت دلم برات تنگ ميشه...
هر وقت حس ميكنم ديگه طاقت ندارم...
ديگه نميتونم تحمل كنم...
دستامو می ذارم رو صورتم و يه نفس عميق ميكشم...
دستامو كه بو ميكنم مست ميشم... مست از عطرت.
صداي مهربونت رو میشنوم...و آخر همهء اينها...
به يه چيز ميرسم...به عشق و به تو...آره...به تو...
اونوقت دلتنگيم بر طرف ميشه...
اونوقت تو رو نزديكتر از هميشه حس ميكنم...
اونوقت ديگه تنها نيستم
حالا من اين تنهايي رو خيلي خيلي دوسش دارم...
به اين تنهايي دل بستم...حالا ميدونم كه اين تنهايی خالی نيست...
پر از ياد عشقه... پر از اشكهای گرم عاشقونه...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:31
+2
روزگاری خواهد رسید...

همچنان که در آغوش دیگری خفته ای...

به یاد من...

ستاره هارا خواهی شمرد تا آرام شوی!

دلت هوایم را خواهد کرد...

به یاد خواهی آورد با هم بودن هایمان را...

به یاد خواهی آورد خنده هایم را...

به یاد خواهی آورد اشک هایم را...

مطمئنم در آن لحظه در دلت میگویی: من تو را میخواهم!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:22
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﺎﺷﯽ
ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﯾﮏ ﺳﺎﺣﻞ ﺭﺍ
ﻫﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻨﺪ
ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺩﻝ ﺗﻮ
ﺑﺎﺭﺍﻧﯿﺴﺖ . . .
ﺧﯿﺲ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎ. . .
ﺧﺮﺍﺏ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻮﺟﻬﺎ . . . .




دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 18:49
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ …
ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯿﺸﮑﻨﺪ !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 18:44
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ