روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست
چون من در آن دیار هزاران غریب هست
در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست
آن جا که کار صومعه را جلوه میدهند
ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست
هم قصهای غریب و حدیثی عجیب هس
به خدا کز غم عشقت ، نگریزم نگریزم
و گر از من طلبی جان ، نستیزم نستیزم
هله ای مهر فروزان ! به کجایی ؟ به کجایی ؟
تو بیا تا گذرد این شب ِ تاریک ِ جدایی
چه شود گر ز ِ رُخت پرده گشایی
قدحی دارم بر کف ؛ به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت ، نه بنوشم نه بریزم
نازنینا ! نظری کن منم این خسته راهت
شرر افکنده به جانم صنما ! برق نگاهت
سحرم روی چو ماهت ، شب من زلف سیاهت
به خدا بی رخ و زلفت ، نه بخسبم نه بخیزم
به جلال تو جلیلم ، ز دلال تو دلیلم
که من از نسل خلیلم ، که در این آتش تیزم
بده آن آب ز کوزه ، که نه عشقی است دو روزه
چه نماز است و چه روزه ، غم تو واجب و ملزم
به خدا شاخ درختی که ندارد ز تو بختی
اگرش آب دهد یَم ، شود او کُنده هیزم
بپر ای دل سوی بالا ، به پر و قوت مولا
که در آن صدر معلا ، چو تویی نیست ملازم
همگان وقت دعاها ، بستایند خدا را
تو شب و روز مهیا ، چو فلک جازم و حازم
صفت مفخر تبریز ، نگویم به تمامت
چه کنم رشک نخواهد که من آن غالیه بیز
غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند
تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند
ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
که از یمین و یسارت چه سوگوارانند
گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تطاول زلفت چه بیقرارانند
نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سوارانند
بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
که بستگان کمند تو رستگارانند
درقسمتم نبود شبی مال من شوی
یاجزوعاشقان خط وخال من شوی
ای قدس من اجازه بده فقط دمی
باارتش خیال دراشغال من شوی
قبل ازتفال شبم ازخواجه خواستم
لطفی کند نیک ترین فال من شوی
من میروم ولی توبمان که مثل قبل
تنهادلیل ماندن امثال من شوی
طبعم دوباره رفت به خوابی عمیق تا
سه داور امروز در تست آمادگی جسمانی در رشت شرکت کردند و توانستند مجوز قضاوت در لیگ برتر را بگیرند.
1392/05/25 - 11:37محسن ترکی، البرز حاجیپور و یدالله جهانبازی سه داور لیگ برتری بودند که در ابتدا به دلیل مصدومیت نتوانسته بودند در تست آمادگی جسمانی داوران شرکت کنند.
به همین دلیل این سه داور مجوز قضاوت در لیگ برتر را نداشتند که امروز آنها در تست آمادگی جسمانی که در رشت و زیر نظر مسعود مرادی برگزار شد این آزمون را با موفقیت پشت سر گذاشتند.
به گزارش فارس، به این ترتیب محسن ترکی، یدالله جهانبازی و البرز حاجی پور از هفته ششم لیگ برتر با صلاحدید کمیته داوران میتوانند در لیگ برتر شرکت کنند.