ali rad
امروز، مهمترین تکیهگاه زندگیام را از دست دادم؛ پشتی صندلی کامپیوتر شکست پـَـــ نــه پـَـــ فکر کردین یکی از عزیزام بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟/نه خدانکنه
ramin
زندگی را دوست دارم به همین دلیل دستم را به تکیه گاهی میگیرم و بلند می شوم و ادامه میدهم ، می روم تا به جایی که شاید ، شاید نقطه ای در این جاده خالی و بی علامت وجود داشته باشد تا بتوانم آرزو هایم را از نزدیک لمس کنم.
ramin
دلیل برای اینكه فوتبال زن ها كمتر هز مردهاست. 1- سخته كه 11 زن را راضی كنی یكجا یكجور لباس بپوشن 2- عمرأ اگه تو مسابقه بعدی همون لباس قبلی رو بپوشن
sasan pool
خدایا آن گونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آن گونه ام بمیران که کسی به وجد نیاید از نبو دنم
mitra
تنهایی یعنی
بعضی اشکا...
بیدلیل... بیبهانه... یه دفعهای... نصف شبی...
عجــــیب آدم رو آروم میکن
ronak
چشمانم غرق در اشکهایم شده ....
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ....
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد...
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم...
این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران ن...بودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ....
دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام....
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم....
دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟
sasan pool
برای دیدنت ،
گشتم همه گل فروشی های شهر را ،
گل ها همه رنگ باخته ...
یک دسته بوسه آورده ام !
.......................................
مرد
اگر
بودم،
نبودنت را غروبهایِ زمستان
در قهوهخانههایِ دوری
سیگار میکشیدم
نبودنت
دود میشد
و مینشست رویِ بخارِ شیشههایِ قهوهخانه
بعد تکیه میدادم
به صندلی
چشمهایم را میبستم
و انگشتانم را دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه میکردم
تا بیشتر از یادم بروی
نامرد اگر بودم
نبودنت را
تا حالا باید
فراموش کرده باشم
مرد نیستم اما
نامرد هم نیستم
عاشقم
و نبودنت
پیرهنم شده است
........................................
مرد
اگر
بودم،
نبودنت را غروبهایِ زمستان
در قهوهخانههایِ دوری
سیگار میکشیدم
نبودنت
دود میشد
و مینشست رویِ بخارِ شیشههایِ قهوهخانه
بعد تکیه میدادم
به صندلی
چشمهایم را میبستم
و انگشتانم را دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه میکردم
تا بیشتر از یادم بروی
نامرد اگر بودم
نبودنت را
تا حالا باید
فراموش کرده باشم
مرد نیستم اما
نامرد هم نیستم
عاشقم
و نبودنت
پیرهنم شده است
iraj
داشتن مغز دلیل قطعی بر انسان بودن نیست ...
پسته و بادام هم مغز دارن ..
برای انسان بودن باید شعور داشت ,,,
حتی خیلی کم