یافتن پست: #دل

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



>>> اوه اوه اوه زیبایی - دلربایی و خوشکلی رو یکجا داره
دیدگاه  •   •   •  1394/03/22 - 16:36
+1
sami
sami
دلم چتر می خواست و یکـــ روز بارانـے که تو چتر را بگیرے و مـن دستـانت را 

باران مـرا یاد چتر مــے اندازد و چتر مرا یاد قرارمان 

قرارمان که یادت هست ؟ 

اینکه آغوشت را چتـر کنـے تا چشمهایم بیش ازین خیس نشوند ؟؟؟!
دیدگاه  •   •   •  1394/03/22 - 15:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




مدل لباس راحتی زنانه و دخترانه 2015
دیدگاه  •   •   •  1394/03/22 - 14:48
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت... گلی شد. و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود، ولی نشد... بعدها هر چه شستمش پاک نشد؛ حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت! آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت: "این لباس چِرک مرده شده!" گفت: "بعضی لکه ها دیر که شود، می میرند؛ باید تا زنده اند پاک شوند!" چرک مُرده شد... و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت! بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید! حواست که نباشد لکه می شود؛ لکه اش می کنند! وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری، می شود چرک... به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است، تا زنده است، باید شست و پاک کرد...!
.
.
داستان کوتاه: شلوار سفید
احمد شاملو
دیدگاه  •   •   •  1394/03/21 - 16:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گاهی

دلم بی هوا ، هوایت را می کند

هوای تو ، تویی که هیچ وقت هوایم را نداشتی
دیدگاه  •   •   •  1394/03/21 - 16:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﺩﺭﺩﻡ ﺍﯾــــﻦ ﻧـــﯿـﺴـﺖ ﮐـــــﻪ
ﺍﻭ ﻋــــﺎﺷــــﻖ ﻧـــﯿــﺴـﺖ ،
ﺩﺭﺩﻡ ﺍﯾــــﻦ ﻧــﯿــﺴـﺖ ﮐــــــــﻪ ...
ﻣــﻌــﺸـــﻮﻕ ﻣــﻦ ﺍﺯ ﻋــﺸــﻖ ﺗـﻬــﯽ ﺍﺳـﺖ ،
ﺩﺭﺩﻡ ﺍﯾــــــﻦ ﺍﺳﺖ ﮐــــــﻪ
... ﺑــــﺎ ﺩﯾـــــﺪﻥ ﺍﯾـــــﻦ ﺳــﺮﺩﯼ ﻫــــﺎ ...
ﻣـــــﻦ ﭼـــــﺮﺍ ﺩﻝ ﺑـــﺴــﺘــﻢ؟





دیدگاه  •   •   •  1394/03/20 - 13:57
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خاطره ها هیچوقت از بین نِمیرن. تو ضمیر خودآگاهمون می مونن، حتی اونایی که فکر می کنیم برای همیشه فراموشِشون کردیم.
گاهی وقتا یه حرکت،یا یه تصویر کافیه تا دوباره به واقعیت بدل بشن.

" جیان ریکو کاروفیگلیو "
دیدگاه  •   •   •  1394/03/20 - 13:55
+1
محمد
محمد
در این هیاهوی خلق
که پُتک بر آرامش ات میزند

دلم پیاده رویی میخواهد , بارانی

دست خودم را بگیرم

برویم صحبت کنان

تا انتهای گریستنِ آخرین ابرِ زندگی

نفرین به اجتماع

که نمی گذارد صدا به صدا برسد

دیدگاه  •   •   •  1394/03/18 - 01:15
+3
محمد
محمد

چقدر دلم تمام شدن می خواهد


از آن تمام شدن هایی که بشود نقطه سرِخط


و آنگاه دیکته تمام شود و من دیگر آغاز نشوم !

دیدگاه  •   •   •  1394/03/18 - 01:11
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چه می شود کرد

با صیادی که پشیمان شده از صید

و یا با صیدی که دل سپرده بر صیاد!
دیدگاه  •   •   •  1394/03/17 - 15:54
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ