♥ نگار ♥
من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند
در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند
این دغدغه را تاب نمی آوردند
گاهی همگی مسخره ام می کردند
بعد از تو به دنیای دلم خندیدند
مردم به سراپای دلم خندیدند
در وادیِ من چشم چرانی کردند
در صحن ِ حَرم تکه پرانی کردند
در خانه ی من عشق خدایی می کرد
بانوی هنر، هنرنمایی می کرد
من زیستنم قصه ی مردم شده است
یک تو، وسط زندگیم گم شده است
♥ نگار ♥
دنیای ما اندازه هم نیست من عاشق بارون و گیتارم..........
من روزها تا ظهر میخوابم من هر شبو تا صبح بیدارم...........
دنیای ما اندازه هم نیست من خیلی وقتا ساکتم سردم..........
وقتی که میرم تو خودم شاید پاییزسال بعد
برگردم!!!!!!!!!!!!!.............
دنیای ما اندازه هم نیست میبوسمت اما نمی مونم............
تو دایم از آینده میپرسی من حال فردامم نمیدونم........
تو فکر یک آغوش محکم باش آغوش این دیوونه محکم نیست..............
صد بار گفتم باز یادت رفت "دنیای ما اندازه هم نیست"...............
♥ نگار ♥
دیگه وقتش رسیده مخاطب خاصم رو بهتون معرفی کنم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مخاطب خاص؟!
برو خجالت بکش
یه نگا به چهره پاک و معصومم بکن
به من میخوره آخه!
درسته کشته مرده خیلی دارم و کلی بهم پیشنهاد دوستی میدن
اما دیگه...
برو شرم کن
فکر اون دنیاتم بکن
به دختر مردم تهمت نزن
برو