یافتن پست: #دنیا

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


گل عشق تو هستم شبنمم باش دلم دنیای زخمه مرهمم باش ز درد بی كسی قلبم شكسته تو شهر بی كسی ها همدمم باش


دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 12:28
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


دلتنگ شده ام ... نمیدانم... شاید برای تو و شاید برای دیروزم که باتو سپری می شد... تو بگو ! حال کجای دنیا دنبال تو بگردم !؟


دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 12:19
+2
saman
saman
در CARLO
آنان که به زین اسب خود می نازند در وقت مسابقه چرا می بازند؟ دنیا که شبیه کوچه بن بست است ، با نعل شکسته به کجا می تازند.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:57
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

این روز ها آنقدر با خودم مشکل دارم که پشت سر خودم حرف میزنم یکی به دو میکنم / با آینه لباس هایم را به دو رنگی متهم میکنم و هر صبح / بهم میزنم حال دنیا را در فنجان های قهوه ندیده بی آنکه نگران این باشم که فال ِ آدمهایش از هم سر در بیاورد دنیای هر جایی ِ من / دامنش را هم بالا بگیرد چیز جدیدی برای نشان دادن ندارد نفس کشیدن در گیر و دار اکسیژن های بی سرو پا که در ادکلن های اطرافیانم سرک کشیده اند زندگی دسته جمعی با تفکر های تک سلولی که در بستر ِ سنت / تکثیر می شوند خواب آلودگی درمیان هجوم میله ای که به دست ها آویزان شده در مترو تکرار .... رار ... ار .... تکراری ام

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:56
+6
saman
saman
در CARLO
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای! گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای ،
گفتمش احوال عمرم را بگو تا عمر چیست؟ گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای!
گفتمش آنانکه میبینی بر او دل بسته اند ، گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه ای.
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:54
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

شاعر سکوت کرد به آخر رسیده بود

از قله های عشق به بستر رسیده بود

 از خود گریخت رفت به هر ﮐس که سر کشید

 تنها به یک نبودن دیگر رسیده بود 

برگشت خاطرات خودش را مرور کرد

 دوران تلخ شاعریش سر رسیده بود

 هی سعی کرده بود شروعی دوباره رااز هر چه بد که بود به بدتر رسیده بود

 جرأت نداشت باز کند پوچ محض را

 تنها دویده بود و به یک در رسیده بود 

تعبیر عکس داد سرانجام مرد را

 خواب کلاغ که به کبوتر رسیده بود

 از دشمنان صراحت شمشیر زهر دار 

از دوستان صداقت خنجر رسیده بود

 از زن که علت همه ی هیچ مرد بود

 تنها عذاب و رنج مکرر رسیده بود

 شاعر هنوز آنور دنیا ادامه داشت

 هر چند زن به مصرع آخر رسیده بود

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:45
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

> دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.


> خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست . هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده را نابود نکرده است.


دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 10:59
+5
roya
roya

امشب بی دلیل به اندازه ی یک دنیا می خواهم که ببارم

می خواهم که باز ورق بزنم روزهای  انسان بودنت را



بی رحم



چه بودی و چه شدی...؟؟



امشب بی دلیل فریادهای بی صدایی در گلوی من خاموش می شود



امشب بی دلیل باز یاد تو بودم



بی انصاف بس است دیگر



تصمیمت را بگیر که از یادم بری...


دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 10:26
+3
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
کدام پل در کجای دنیا شکسته است…

که هیچ کس به خانه اش نمی رسد!؟

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 09:49
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

می گریم و می خندم ؛ دیوانه چنین باید
می سوزم و می سازم ؛ پروانه چنین باید

می کوبم ومی رقصم ؛ می نالم ومی خوانم
در بزم جهان شور؛ مستانه چنین باید
من این همه شیدایی ؛ دارم زلب جامی
در دست تو ای ساقی ؛ پیمانه چنین باید
خلقم ز پی افتادند ؛ تا مست بگیرندم
در صحبت بی عقلان ؛ فرزانه چنین باید
یکسو بردم عارف ؛ یکسو کشدم عامی
بازیچه هر دستی ؛ طفلانه چنین باید
بر تربت من جانا ؛ مستی کن ودست افشان
خندیدن بر دنیا ؛ رندانه چنین باید

دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 01:23
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ