یافتن پست: #دور

ronak
ronak
شمـا به دلـیـل اینکه از پـل عابـر رد نـشدین جریـمه مـیشین(در آینده ای نه چندان دور)
.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/7 - 11:18
+2
mah3a
mah3a
کنارم بخوابو به دورم بتابو

از ای لب بنوش چو تشنه آبو

گل آتشی تو حرارت منم من

که دیوانه بی قرارت منم من
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 23:43
+6
ashkan
ashkan
: تركه و اصفهانيه و همدانيه مرحوم ميشن. اون دنيا ميرن جلو در بهشت، تا ميان برن تو يارو دربونه يك نگاه به پروندشون ميكنه، با لگد پرتشون ميكنه بيرون! خلاصه همينجور دم در بهشت ولو بودن، يهو همدانيه ميبينه دارن يه جنازه ميبرن تو بهشت، اينم بدو بدو ميره زير جنازه رو ميگيره و لااله‌الا‌الله گويان ميره تو. يك مدت ميگذره، اصفهانيه ميبينه يك جانباز داره با ويلچر ميره تو، اينم بدو بدو ميره پشت ويلچر رو ميگيره و ميره تو. تركه خيلي شاكي ميشه، هي دور و بر
ميبينه پشت بهشت ساختمون سازي دارن، يك فرغون افتاده اون گوشه. خلاصه فروغون خالي رو ور ميداره ميره جلو در بهشت. دربونه ميپرسه: چيكار داري؟ تركه ميگه: كوري نميبيني مفقود الاثر آوردم ؟!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 21:53
+5
parham
parham
عشق نمی پرسه تو کی هستي؟ عشق فقط ميگه: تو ماله منی . عشق نمی پرسه اهل کجايي؟ فقط ميگه: توی قلب من زندگی می کنی .عشق نمی پرسه چه کار می کني؟ فقط ميگه: باعث می شی قلب من به ضربان بيفته . عشق نمی پرسه چرا دور هستي؟ فقط ميگه: هميشه با منی . عشق نمی پرسه دوستم داري؟ فقط ميگه: دوستت دارم .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 21:21
+5
parham
parham
هميشه چنين بوده است

کسي را که خيلي دوست داري، زود از دست مي دهي پيش از آنکه خوب نگاهش کني. پيش از آنکه تمام حرفهايت را به او بگويي ، پيش از آنکه همه لبخندهايت را به او نشان بدهي مثل پروانه اي زيبا، بال ميگيرد و دور مي شود ، فکر مي کردي ميتواني تا آخرين روزي که زمين به دور خود مي چرخد و خورشيد از پشت کو ه ها سرک مي کشد در کنارش باشي
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 21:16
+4
mah3a
mah3a
خودت خواستی که من مجبور باشم
برم جایی که از تو دور باشم
تو پای منو از قلبت ب[!]
خودت خواستی که من اینجور باشم
خودت خواستی که احساسم بشه سرد
خودت خواستی کاریم نمیشه کرد
می دیدم دارم از چشمات میفتم
مدارا کردم و چیزی نگفتم
برام بودن تو بازی نبود و
به این بازی دلم راضی نبود و
از اول آخرش رو می دونستم
تو تونستی ولی من نتونستم
برات بودن من کافی نبود و
حقیقت این که می بافی نبود و
دارم دق می کنم از درد دوریت
میخام مثل تو شم اما چه جوری
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 20:36
+5
mah3a
mah3a
با آرامشم اعتماد پشه رو جلب کردم و بعد کشتمش ...
از اين دورويي خودم بيزارم !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 20:35
+3
sasan pool
sasan pool
اسمان سربی رنگ.

من درون قفس سرد اتاقم

دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم

تا دور.

آه باران باران

پر مرغان نگاهم را شست.

از دل من اما

چه کسی

نقش او را خواهد شست؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 19:49
+5
aB'Bas S
aB'Bas S
دوستی های امروزی......

بعضی دوستیها مثل قصه نوحه ، (بعضیا از ترس توفان میآن پیشت)

بعضی دوستیها مثل قصه ی ابراهیمه ( باید همه چیزتو قربانی کنی)

بعضی دوستیها مثل قصه مسیحه ( آخرش به صلیب میکشنت).

اما بیشتر دوستیها مثل قضیه موساست ، ( یه کم که دور میشی یه گوساله جاتو میگیره)
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 17:32
+4
parham
parham
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش


به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش


می برم تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ نگاه


شستشویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش بیجا و تباه

می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو ای جلوه امید محال


می برم زنده بگورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 16:10
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ