یافتن پست: #دور

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شما به کلمه ویترین دقت کن از دو بخش ویت و رین تشکیل شده هیچ معنی خاصی نمیده گفتم دوره هم باشیم
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 11:29
+1
fereshte
fereshte
دور افتاده ام  ! دور از کسی که دوستش دارم     هیچوقت فاصله ها را نمیبخشم...
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 03:11
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

1.ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ: ﺳﮑﻮﺕ ﻳﻪ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻨﻰ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﺿﺎﻳﺘﺶ ﻧﻴﺴﺖ ، ﺩﺍﺭﻩ ﻓﮑﺮ میکنه ﮐﻪ ﭼﺠﻮﺭﻯ ﺣﺎﻟﺘﻮ ﺑﮕﯿﺮﻩ .

2.اﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺖ: ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻬﺸﺘﻰ ﺑﺎﺷﻰ ﮐﻪ ﺍﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺘﻰ ﺑﺸﻰ .

3.خرﺩﺍﺩ :ﺍﺻﻼ ﺣﮑﺎﻳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺧﺮﺩﺍﺩﻳﺎ ﺍﻭﻝ ﺟﺬﺍﺑﻴﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻌﺪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ .

4.ﺗﻴﺮ: ﺍﮒ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺗﻴﺮ ﻣﺎﻫﻴﺎ ﺷﺪﻯ ﺩﻭﺭ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﮐﺎﻣﻞ ﺧﻂ ﺑﮑﺶ .

5.ﻣﺮﺩﺍﺩ: ﻳﻪ ﻣﺮﺩﺍﺩﻯ ﻫﺮ ﭼﻘﺪ ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﺑﺎﺯﻳﮕﻮﺵ ﺑﺎﺷﻪ ، ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﺎ ﮐﺴﻰ ﺑﺎﺯﻯ نمیکنه .

6.ﺷﻬﺮﻳﻮﺭ :ﻫﻴﭻ ﻭﻗﺖ ﺩﻝ ﻳﻪ ﺷﻬﺮﻳﻮﺭﻯ ﻭ ﻧﺸﮑﻮﻥ ﺧﺪﺍ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺸﻮﻧﻪ.

7.ﻣﻬﺮ :ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺑﺎ ﻳﻪ ﻣﻬﺮ ﻣﺎﻫﻰ ﻳﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻟﻴﺎﻗﺖ میخاد .

8.ﺁﺑﺎﻥ :ﺩﻧﻴﺎ هم ﻋﻮﺽ ﺷﻪ ﻳﻪ ﺁﺑﺎﻧﻰ ﻋﻮﺽ ﻧﻤﻴﺸﻪ

9.ﺁﺫﺭ: ﺁﺫﺭیا ﺁﺭﻭﺯﻳﻰ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺁﺭﺯﻭ ﻫﻤﻪ ﻥ .

10.ﺩﻯ: ﮐﺴﻰ ﮐﻪ ﻳﻪ ﺩﻯ ﻣﺎﻫﻰ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻴﺪﻩ ﻟﮕﺪﻯ ﺑﻪ ﺑﺨﺖ ﺧﻮﺩﺵ میزنه ﮎ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﺮﻭﺳﻠﻰ ﻧﺰﺩه ﺑﻪ ﺣﺮﻳﻔﺎﺵ .

11.ﺑﻬﻤﻦ :ﺑﻬﻤﻦ ﮎ ﻣﺎﻩ ﻧﻴﺲ ﮐﻠﮑﺴﻴﻮﻥ ﺁﺩﻣﺎﻯ ﺟﺬﺍﺑﻪ ﻭ ﺧﺎﺻﻪ.

12.ﺍﺳﻔﻨﺪ:ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻰ ﻳﻪ ﺍﺳﻔﻨﺪﻯ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺿﻌﻔﺶ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﮕﻴﺮ


تو کدومی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


3 دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 21:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چقدر سختی چقدر دوری چقدر درد..........همین حالا کنارم باش برگرد
دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 19:53
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

4شنبه سوری قبل ازپریدن ازروی آتش ب مواردزیرتوجه کنید:

۱ سایز خشتک

۲ زاویه پرش

۳ استفاده از شورت مامان دوز زیرشلوار

۴ دوری ازهرگونه هیجان و جو زدگی جلوی دخترا

۵ فاصله مناسب تاشعله های آتش هنگام پرش

آبروی شما آبروی ماست... ستادپیشگیری ازحوادث غیرمترقبه !

دیدگاه  •   •   •  1392/12/26 - 21:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یکی از آئینهای سالانه و دیرینه ی ایرانیان جشن سوری، چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.
مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد که مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند. ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد و “سور” در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای “جشن”،”مهمانی“و “سرخ” آمده است.
جشن سور از زمان های بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از ورود اسلام به ایران هر سال ۱۲ ماه، و هر ماه به ۳۰ روز بوده که هر کدام از این ۳۰ روز اسمی مشخص داشته است که بعد از ورود اسلام به ایران تقسیمات هفته نیز به آن اضافه شد. در ایران باستان در پایان هر ماه جشن و پای کوبی با نام سور مرسوم بوده است. مختار برای کشتن یزید که در شهر کوفه که اکثر آنان ایرانی بوده اند از این فرصت استفاده کرده و در زمان همین جشن که مصادف با چهارشنبه بود یزید را قصاص نمود. بعد از گذشت چند سال بعد از ورود اسلام به ایران به آرامی جشن سور در ایران کم رنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم اصیل ایرانی است و منشا خارجی ندارد. آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته های بسیار کهن تاکنون این آداب مرسوم بوده است.
با امید به چهارشنبه سوری زیبا، فرهنگ ساز و بدور از هر گونه خطر احتمالی





دیدگاه  •   •   •  1392/12/26 - 16:23
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

روبهی به زاغی گفت :بیاااااا
زاغ گفت :پنیرو می خوای؟
روباه گفت :نه
زاغ گفت :پس چی؟











روباه گفت :دوری کنیم از هم!

دیدگاه  •   •   •  1392/12/25 - 21:19
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اون چیزی که میتونه یک مردو وسوسه کنه...
و از راه به درش کنه...
و گول بزنه ...
از اهدافش دور کنه ...
بدبختش کنه حتی!!
فقط میتونه قرمه سبزی باشه و بس :|
دیدگاه  •   •   •  1392/12/25 - 21:16
+1
fereshte
fereshte
پسری که تورا دوست داشته باشد تنت را عریان نمیکند بلکه لباس عروس تنت میکند....  پسری که تورا بخواهد برایت میجنگد... لازم نیست هرروز هفت قلم آرایش کنی که مبادا خوشگلتر از تو دلش راببرد! اگر عشقت مردانگی داشته باشد از دوری یکدیگر هم لذت میبرید چون مطمءن هستی که جایت درمیان قلبش ثابت و دست نخوردنیست
2 دیدگاه  •   •   •  1392/12/25 - 21:11
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میروم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا میبرم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
میبرم تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ گناه
شستشویش دهم از لکه عشق
زین همه خواهش و بیجا و تباه
میبرم تا ز تو دورش سازم
ز تو ای جاوه امید محال
میبرم زنده به گورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال
ناله میلرزد و میرقصد اشک
آه ؟ بگذار که بگریزم من
از تو ای چشمه جوشان گناه
شاید آن به که بپرهیزم من
به خدا غنچه ی شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله آه شدم صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید
عاقبت بند سفر پایم بست
میروم خنده به لب خونین دل
میروم از دل من دست بردار
ای امید عبث بی حاصل
دیدگاه  •   •   •  1392/12/25 - 14:54

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ