یافتن پست: #دوستت

saman
saman
در CARLO
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد...

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی
گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردی
که این غریبه ی تنها , جز نگاه معصومت پنجره ای
و جز عشقت بهانه ای برای زیستن ندارد
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی
همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای
و سال ها برایش گریسته ای
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 15:27
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
درد دارد وقتی میرود و همه میگویند:دوستت نداشت... و تو نمیتوانی به همه ثابت کنی که هر شب با عاشقانه هایش خوابت میکرد...
9 دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 19:42
+8
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ﮔﺎﻫﻲ ﮐﺴﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻱ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﺪ. . ﮔﺎﻫﻲ ﮐﺴﻲ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ.. . . . . . .ﺧﻼﺻﻪ ﻳﻪ ﻣﺸﺖ ﻧﻔﻬﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻳﻢ ﺩﻭﺭﻫﻢ ﺗﺸﮑﻴﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺩﺍﺩﻳﻢ . . . {-29-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 19:38
+8
alireza
alireza
خدا دوستت دارم
خدا دوستت دارم دلم خیلی گرفته

خیلی دلم برات تنگیده خدا

خدا به تو نگم به کی بگم جز تو کسی ندارم اگر دارم

انگار ندارم ...

خدا جون با تمام وجودم دوستت دارم ...

کاش می شود با صدای بلند صدات بزنم بگم خدا بگم

خدا دوستت دارم خدا منو رها نکن تنهام نزار خدا جونم

کمکم کن ...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 17:40
+13
saman
saman
در CARLO
دلم تنگ می شود،گاهی...

برای حرف های معمولی...

برای حرف های ساده...

برای چه هوای خوبی!

برای دیشب شام چه خورده ای؟

و چقدر خسته ام از "چرا؟"

...از" چگونه؟"

خسته ام از سوال های سخت،

پاسخ های پیچیده،

از کلمات سنگین،

...

فکر های عمیق،

پیچ های تند،

نشانه های با معنا،بی معنا...

دلم تنگ می شود؛

گاهی...

برای یک "دوستت دارم"ساده!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 14:16
+6
saman
saman
در CARLO
خودت پنهان کاری را یادم دادی





وگرنه




من ساده تر از این بودم




که بغض سنگین "دوستت دارم" را در گلو نگه دارم




کلاغ آخر قصه هایمان شاهد است




که هیچگاه




نمی خواستم آخرین صفحه داستانمان




علامت سوال باشد!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 11:57
+7
mariyana ghasemi
mariyana ghasemi
سلام. من mariyana ghasemi هستم، از اعضای جدید ... :)
47 دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 13:00
+10
MiSs Roya
MiSs Roya
دوستت دارم را
نه آنقدر زود بگو که هنوز دوستت نداشته باشه
و نه آنقدر دير که ديگری را دوست داشته باشه...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 00:32
+1
saman
saman
در CARLO
يك نصيحت : مواظب خودت باش....!
يك خواهش : اصلا عوض نشو....!
يك ارزو : فراموشم نكن....!
يك دروغ : دوستت ندارم....!
يك حقيقت : دلم برات تنگ شده....!
ويك رويا : تورو داشتن
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/15 - 16:54]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 16:53
+5
saman
saman
در CARLO
خسته از عشق بازی با واژه ها
یک دل سیر لال می شوم

و تنها خیره می مانم

به لبهایت .

و انتظار

که نام من چرا جاری نمی شود .

از من چه انتظاری داری ؟

از بس برایت مرده ام ،

از بس کلمات را قربانی کرده ام ،

بوی تعفن گرفته دستانم .

لال شده ام و لال می مانم .

برای اینکه دیگر لبهایم از نجوای نام تو

گُر نگیرند .

و من خسته ام .

از تو

و دنیای تو .

دیوانه شده ام

از بس به تو فکر کرده ام .

دیوانه شده اند

کلمات ، واژه ها

از بس نام تو را تکرار کرده اند .

و من

سخت تلاش می کنم

که تا ابد لال بمانم .

برای اینکه دیگر ٬هرگز نگویم

دوستت دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 11:09
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ