یافتن پست: #دیدن

ronak
ronak
اگر کسی مرا خواست بگویید رفته باران را تماشا کند و اگر باز اصرار کرد بگویید برای دیدن

طوفان ها رفته است و اگر باز هم سماجت کرد بگویید رفته است تا دیگر باز نگردد......
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 13:52
+9
☺SAEED☻
☺SAEED☻
دریا باش تا بعضی ها از با تو بودن لذت ببرند ، و بعضی ها که لیاقت دیدن

تو ندارند ، غرق شوند . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 12:02
+12
mitra
mitra
در ترول
یعنی اونایی که دیدن می فهمن چه خنگیه !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 04:15
+7
☺SAEED☻
☺SAEED☻
ما مردمی هستیم که بزرگترین افتخارمان
دیدن برخورد سر نزدیکانمون به سنگه..
چون از گفتن جمله" دیدی حق با من بود " لذت میبریم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 21:56
+8
mah3a
mah3a
یه روز میرم ایتالیا
.
.
.
.
.
.
.
نه واسه خاطر ونیز و برج پیزا....فقط و فقط واسه دیدن روی گل حمید معصومی نژاد خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران------با اون صدای [!]یش!!!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 21:17
+5
reza
reza
دو قدم مانده به خندیدن برگ
یک نفس مانده به ذوق گل سرخ
چشم در چشم بهاری دیگر....
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان
یک سبد عاطفه دارم
همه ارزانی تان!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 21:13
+3
mitra
mitra
نمیدونم کجا ،چطوری این ماشین و به این روز انداخته ،ولی اینو میدونم که سرنشیناش هیچ آسیبی ندیدن ... اما اگه بجای این یک ماشین وطنی بود چی می شد !!!
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 14:48
+9
sasan pool
sasan pool
چشاتو وا کن و /زل بزن بهم
واسه دیدن تو اینجا آمدم
آمدم بگم هنوز عاشقم/زیر حرف های قدیمم نزدم
وقت رفتن به تو گفتم عشقم/من یک روز دوباره بر می گردم
تو روز های دوری و تنهایی/روز و شب فقط به تو فکر کردم
چقدر خوبه که دستامو /تو دستای تو میزارم
چه دنیایی تو چشمات /چقدر دنیا مو دوست دارم
با نگاه مهربونت امشب/به قشنگی شب مهتاب
خنده های تو پر از احساس/بعضی وقت ها اخمت هم جذابه
نمی دونم تو کی بودی اما/من دیونه رو مجنون کردی
دلمو تو عشق تو گم کردم/وقتی موهاتو پریشون کردی
{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 12:19
+5
Alireza
Alireza
قوانین فوتبال دیدن:

اگه همه ی بازی رو ببینین ، ۰-۰ میشه!

اگه بازی رو نبینی ، بالای ۲ گل داره

اگه وسطش بری دستشویی ، همون لحظه گل میزنن
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 09:44
+5
mah3a
mah3a
دلم می خواست برای یکباربرای یکبارهم که شده دستهای
مهربانت رابه امانت برروی شانه هایم بگذاری تا گرمی داشتن
تکیه گاهی مهربان راحس کنم
صدای قدم هایت راکه میشنوم تمام صداهادرنظرم بی معنا
جلوه می کنند
ای بهترین تمام لحظاتم درسکوت روزهای زندگی ام ودرتاریکی
شبهای بی کسی ام ازتوسخن می گویم تمام لحظات دلتنگی ام
بهانه ی تورامیگیرند
برای امدنت لحظه ها نیز لحظه شماری میکنند وبرای دیدن
دوباره ات تمام دیده ها بی تابی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 23:51
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ