یافتن پست: #راه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



حرف تازه ای ندارم …
فقط خزان در راه است …
کلاه بگذار سر خاطراتی که یخ زده اند ،
شاید یادت بیافتد جیب هایت را وقتی دست هایم مهمانشان بودند …


دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 18:52
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

√ فیثاغورث که به دلایل مذهبی از کشور خود گریخته و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش بزرگ دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد.

√ داریوش بزرگ برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزیی از قلمرو ایران بوده سدی عظیم بر روی رود سند بنا نهاد.

√ داریوش بزرگ سواد آموزی را اجباری و رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند
دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 18:29
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
شقایق گفت  با خنده ؛ نه تب دارم ، نه بیمارم

اگرسرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم

  گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی

نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و شیدایی 

یکی از روزهایی ، که زمین تب دار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت ،
تمام غنچه ها تشنه و من بی تاب و خشکیده ، تنم در آتشی می سوخت زره آمد یکی خسته ، به پایش خار بنشسته

و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود

ز آنچه زیر لب می گفت : شنیدم ، سخت شیدا بود

نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش

افتاده بود ، اما طبیبان گفته بودندش

اگر یک شاخه گل آرد، ازآن نوعی که من بودم بگیرند ریشه اش را،
بسوزانند شود مرهم برای دلبرش ، آندم شفا یابد

چنانچه با خودش می گفت ، بسی کوه و بیابان را بسی صحرای سوزان را،
به دنبال گلش بوده و یک دم هم نیاسوده ، که افتاد چشم او ناگه به روی من

بدون لحظه ای تردید ، شتابان شد به سوی من به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و به ره افتاد و او می رفت ،
و من در دست او بودم و او هرلحظه سر را رو به بالاها شکر می کرد، پس از چندی

هوا چون کوره آتش، زمین می سوخت و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت به لب هایی که تاول داشت گفت: چه باید کرد؟

در این صحرا که آبی نیست به جانم ، هیچ تابی نیست اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من برای دلبرم ، هرگز دوایی نیست

واز این گل که جایی نیست، خودش هم تشنه بود اما نمی فهمید حالش را، چنان می رفت و من در دست او بودم ، و حالا من تمام هست او بودم

دلم می سوخت، اما راه پایان کو ؟ نه حتی آب ، نسیمی در بیابان کو ؟

و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت که ناگه روی زانوهای خود خم شد ،
دگر از صبر او کم شد دلش لبریز ماتم شد ، کمی اندیشه کرد ، آنگه

مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت نشست و سینه را با سنگ خارایی زهم بشکافت ، زهم بشکافت

اما ! آه صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد زمین و آسمان را پشت و رو می کرد و هر چیزی که هرجا بود ، با غم رو به رو می کرد

نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب ، خونش را به من می داد و بر لب های او فریاد

بمان ای گل ، که تو تاج سرم هستی دوای دلبرم هستی ، بمان ای گل

و من ماندم نشان عشق و شیدایی و با این  رنگ  و  زیبایی

و  نام  من  شقایق   شد

گل همیشه عاشق شد
دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 18:14
+4
nazli
nazli

 

ما بچه بوديم ، يه کهنه ای ، دسمالی ، لنگ ماشينی چيزی پيدا ميکردن ميذاشتن لای

پامون میبستن یه هفته هم باز نمیکردن ! الان پوشک زدن واسه بچه با خروجی هوا از هردو طرف ، ۸ لايه محافظ ، ويتامينه .. همراه با عصاره ی مالت ، تهويه مطبوع ، ۱۲ ايربگ ، کروز کنترل ، سنسور عقب ، با ال سی دی !!بچـه تو این برینـه پرفسور میشـه

دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 14:47
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
شمع

تا سحر ای شمع بر بالین من – امشب از بهر خدا بیدار باش

سایه غم ناگهان بر دل نشست – رحم کن امشب مرا غمخوار باش

کام امیدم به خون آغشته شد – تیرهای غم چنان بر دل نشست

کاندرین دریای مست زندگی – کشتی امید من بر گل نشست

آه ! ای یاران به فریادم رسید – ورنه مرگ امشب به فریادم رسد

ترسم آن شیرین تر از جانم ز راه – چون به دام مرگ افتادم رسد

گریه و فریاد بس کن شمع من – بر دل ریشم نمک دیگر مپاش

قصه ی بی تابی دل پیش من – بیش از این دیگر مگو خاموش باش

جز توام ای مونس شب های تار – در جهان دیگر مرا یاری نماند

ز آن همه یاران بجز دیدار مرگ – با کسی امید دیداری نماند

همدم من " مونس من " شمع من – جز توام در این جهان غمخوار کو ؟

اندرین زندان " من امشب " شمع من – دست خواهم شستن از این زندگی

تا که فردا همچو شیران بشکنند – ملتم زنجیر های بندگی

مجموع اشعار : استاد دکتر علی شریعتی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 00:10
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دشت‌هایی چه فراخ! کوه‌هایی چه بلند در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد!

من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم: پی خوابی شاید، پی نوری، ریگی، لبخندی.

پشت تبریزی‌ها غفلت پاکی بود که صدایم می‌زد

پای نی‌زاری ماندم، باد می‌آمد، گوش دادم: چه کسی با من، حرف می‌زد؟

سوسماری لغزید. راه افتادم. یونجه‌زاری سر راه.

بعد جالیز خیار، بوته‌های گل رنگ و فراموشی خاک.

لب آبی گیوه‌ها را کندم، و نشستم، پاها در آب: من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هوشیار است!

نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه. چه کسی پشت درختان است؟

هیچ، می‌چرخد گاوی در کرت ظهر تابستان است. سایه‌ها می‌دانند، که چه تابستانی است.

سایه‌هایی بی لک، گوشه‌ی روشن و پاک، کودکان احساس! جای بازی این‌جاست.

زندگی خالی نیست: مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست.

آری تا شقایق هست، زندگی باید کرد.

در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.

دورها آوایی است، که مرا می‌خواند..
دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 00:05
+6
محمد رضا کشانی
محمد رضا کشانی
قوانین خنده داری که تو زندگی هممون هست!

کافیه سیم جارو برقی رو جمع کنی ! اون موقع است که آشغالا یکی یکی خودشونو بهت نشون بدن!

ﺍُﺩﮐﻠﻦ 200 ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﺰﻧﯽ 3 ﺳﺎﻋﺘﻢ ﺑﻮﺵ ﻧﻤﯿﻤﻮﻧﻪ ! بعد یه ﺳﯿﮕﺎﺭ 200 ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﺗﺎ 3 ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺵ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ...!

دقیقا وقتی داری با بابات راجع به گرفتن ماشین حرف میزنی ، همون لحظه تلویزیون یه برنامه پخش میکنه درمورد تاسف بارترین تصادف های تاریخ بشر با ماشین ! کلی هم به خانواده ها توصیه میکنه

همیشه توی تاکسی اون کسی که اون ته نشسته ، زودتر پیاده میشه!

1 هفته رژیم حرفه ای شما با 1 ساعت پرخوری بر می گرده!

هندزفری رو اتو هم بکشیم بعد دو دقیقه گره می خوره!

اگه اسمت میرزا شمس الدین گل کلمیان هم باشه ، وقتی میخوای ایمیل یاهو درست کنی میگه قبلا با این اسم ساخته شده!

اگر همه دنیا تأییدت کنن اون یه نفری که باید تأیید کنه نمی کنه!

سایز سنگ فرش های پیاده رو یه جوریه که نمی تونی توشون منظم راه بری...

کیلو کیلو آلبالو و آناناس و هلو و پرتقال تو یخچال باشه نمی خورین !
اما یه رانی که میخری گیر میدی به اون تیکه میوه که تهش مونده ! دلت میخواد با کلید درش بیاری !

اگه تنها باشی همه ماشینا خالیه ، اما اگه دونفر باشید 60 تا ماشینم بیاد فقط جا برای 1 نفر دارن ! چرا ؟!

وقتایی که با خودت تقلب می‌بری ، امتحان مثه آب خوردنه ، وقتی نمی‌ بری امتحان میشه در حد آزمون دکتری !

موقع رایت کردن سی دی یا 300 مِگ خالی می مونه یا 5 مگ زیاد میاد که چون یه دونه فایله کاریشم نمی تونی کنی !

یک ساعت اضافه می خوابی تا دو روز خوابت نمیاد ، یک ساعت کمتر میخوابی تا دو روز خواب آلودی !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 23:42
+11
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



راه درست برای بچه‌ها، هرگز همان راه پدر و مادر نیست، هرگز.




دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 20:24
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوستم میگفت:دختره add کرده منو بعد بدون مقدمه pm داد!!!!

مرسی از add کردنتون :
خواهشا بهم pm ندین ,سوالای شخصی نپرسین ,نزارین از accept کردنتون پشیمون شم!!! من bf فاب دارم خیلی هم دوسش دارم !!! الان 3 ساله با همیم خانواده هامونم در جریان هستن ایشالا اگه خدا بخدا ماه آینده میان خواستگاری

شما دوست دخدر داری ؟
.
....
.
(خدایا قبل این که بخوای کسی رو شفا بدی اول کاره اینو راه بنداز )
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 18:49
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
از خودم دور میشوم تا به تو نزدیکتر باشم ، این روزها …
“خیال” تنها راه با تو بودن است !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 11:59
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ