یافتن پست: #راه

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 00:32
+3
sara
sara
یکی منوراهنمایی بکنه زیاد نمیدونم چیکارکنم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 18:06
+6
saman
saman
در CARLO
آیا شست جورابتان سوراخ شده است؟
آیا جوراب دیگری ندارید؟
آیا از بیرون افتادنِ شستِ پایتان خجالت میکشید؟
ما برای شما راه حلی داریم:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
لنگه ها رو جابجا کن،سوراخش میفته رو انگشت کوچیکه معلوم نمیشه{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:56
+4
alireza
alireza
سنگ تراشی به خدایش میگفت : خدایا از سنگ تراشی خسته شده ام زیرا در برابر همه ضعیف است ای کاش من همانند دریایی پر طلاطم بودم

خداوند اورا دریا کرد

مرد مسرور از حالش شد پس از مدتی دید که آبش توسط خورشید بخار میشود پس گفت خورشید از دریا قویتر است من هم میخواهم خورشید شوم و به آرزویش رسید

او خورشید بودو بر جهانی میتابید

که ناگهان ابری آمد و جلوی تابشش را گرف مرد گفت : خدایا ابر هم که از خورشید و دریا قویتر است پس من هم میخواهم ابر شوم

و خداوند اورا ابری زیبا کرد..او در اوج بود و جهان را مینوردید

اما به کوهی برخورد کرد و کوه مانع ادامه راهش شد پس دوباره از خدایش خواست تا کوهی استوار و بلند شود

و خداوند اورا کوهی استوار کرد ...

مرد خوشحال بود که دیگر هیچ چیز اورا نابود نمیکند و همیشه استوار است .. در روزی احساس دردی در وجودش کرد،اطراف را نگاهی کرد ... سنگ تراشی را دید که وجوده اورا با چکشی خورد میکرد .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:44
+7
saman
saman
در CARLO
یکی از دوستان تعریف میکرد ﺑﻪ یه ﺩﺧﺘﺮﻩ تیکه ﺍﻧﺪﺍﺧتم ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ
ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﻫﻮﻭﻭﻭﻭﻭﺷﺸﺶ .... :|
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﮐﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﻫﻨتو ﺑﺮﺍﻡ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
.

.

.

ﻣﻨﻮ ﻣﯿﮕﯿﻦ ری*دم ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ .

ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﺑﻠﻨﺪ ﭘﺎﯾﻪ ﻫﺴﺘﺶ .
ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺧﻮ . ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻢ .
ﻣﯿﺸﻪ ﺑﮕﯿﺪ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﻪ ﻣﻌﺮﻭﻓﯽ ﻫﺴﺘﯿﻦ؟
.
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﻣﻠﯿﮑﺎ ﺟﻮ ﺟﻮ ﻫﺴﺘﻢ .
ﺗﻮ فیسبوک 4990 ﺗﻮ ﻟﯿﺴﺘﻢ ﻓﺮﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ .
ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻌﺮﻭﻓﻢ . ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻫﯿﮑﻠﺖ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺭﻭﺯ ﻻﯾﮏ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺗﻮ ﺍﻑ ﺑﯽ ...

ﺣﺎﻻ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ؟

ﯾﺎ ﺑﺪﻡ ﻓﺮﻧﺪﺍﻡ ﺣﺎﻟﯿﺖ ﮐﻨﻨﺪ ؟

:|

منم ﺭﺍﻫﻤﻮ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺭﻓﺘﻢ .

ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﻮﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﯾﻪ ﻭﻗﺘﯽ
ﻣﯿﭙﺮﻩ ﮔﺎﺯﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ
:-)))))){-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:32
+4
hosein
hosein
ﯾﻪ ﺳﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﺍﻫـَـﻢ ﻫﺴﺘﻦ ﻭﺍﻗﻌﺎً ﺧﻮﺷﮕﻠﻦ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.ﺣﺎﻻ ﻧﺎﻡ ﻧﻤﻴﺒﺮﻡ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺍﻻﻥ ﻻﻳﮏ ﻣﻴﮑﻨﻦ، ﮐﺎﻣﻨﺖ
ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ ﻣﻴﺒﻴﻨﻴﻤﺸﻮﻥ.......
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 16:49
+4
saman
saman
در CARLO
اینو با دقت بخونین که خیلی توپه!



پسری دختره زیبایی را دید،شیفتش شد…

چند ساعتی با هم تو خیابون قدم زدن که یهو..!

بنز گرون قیمتی جلو پاشون ترمز زد…
دختره به پسره گفت:

خوش گذشت ولی نمیتونم همیشه پیاده راه برم بای…

نشست تو ماشین راننده بهش گقت:

خانم ببخشید من راننده این آقا هستم لطفا پیاده شید!



خیلی نامردیه اگه لایک نکنی!

این پست قبلا توسط saqar گذاشته شده بود و من نمیدونستم ازش عذر میخوام
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/19 - 15:47]
4 دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 15:18
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
قــا صـــــد ک
قاصدک
تمام پاییز و زمستان را
در راه بود
تا با مژده ی بهاری دیگر
شادی بکارد به دشت
شور بیارد به باغ
هم ز دل لاله ها
پاک کند درد و داغ
خبر دهد از بهار
به لاله ی نگونسار
بر شاخه های سوسن
روشن کند چلچراغ .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 10:56
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من در رویای خود دنیایی را می بینم که در آن هیچ انسانی
انسانی دیگر را خوار نمی شمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش ، گذرگاهایش را می آراید
من در رؤیای خود دنیایی را می بینم که در آن
همگان راه گرامی آزادی را می شناسند
حسد جان را نمی گزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمی کند
سیاه یا سفید
از هر نژادی که هستی
از نعمت گسترده زمین سهم می برد
هر انسانی آزاد است
شور بختی ، از شرم سر به زیر می افکند
و شادی ، همچون مروا[!] گران قیمت
نیازهای تمامی بشریت را بر می آورد
چنین است دنیای رؤیای من .
شعر از : "لنگستن هیوز" (ترجمه: احمد شاملو
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 10:53
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
* زمانی فرا می رسد که مجبور می شوید بگذارید کسی برود و دیگر با او ارتباطی نداشته باشید.
اگر کسی شما را در زندگیش بخواهد راهی پیدا میکند تا شما را در آن بگنجاند.
باید فراموشش کنید و این حقیقت را بپذیرید که آنگونه که شما دوستش داشتید،
او نداشت و بگذارید به آرامی از زندگیتان برود.
گاهی اوقات رفتن آسان تر از ماندن است.
ما تا قبل از اینکه کسی را فراموش کنیم تصور میکنیم که کار سختی است.
اما وقتی فراموش میکنیم به خود می گوییم که چرا زودتر ترکش نکردیم.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 00:45
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ