یافتن پست: #راه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

نـــــحـــوه بــــهــــم زدن دخــــتــر و پـــســرای ایــــرانــــــی...! . . . . . . . . . . .

-خیلی پستی دیگه نمیخوام ریختت و ببینم. بای

ـ نمی دونم واسه چی ناراحت شدی اما هرجور راحتی. بای

-نمیدونی؟ نبایدم بدونی معلوم نیست حواست کجا پرته خاک تو سرت. بای

ـ مسخره عوضی حرف دهنت و بفهم اصلآ برو به جهنم. بای

-واقعآ که... انقد راحت میگی برو معلومه یه ریگی به کفشت هست. بای ـ

فعلآ که همه ریگاتو کفش توئه خودت این مسخره بازی رو راه انداختی.بای

-من؟ من؟ تو واست مهم نیست.بمیرم برم. بای

ـ خب وقتی میگی دیگه نمیخوای ریختم و ببینی دیگه چی بگم. بای

-خب من معذرت میخوام

ـ هرچی دلت میخواست گفتی بعد میگی...

-عــــــــــشقـــــــــــــــــــــم؟ منو ببخش دیگه

ـ باشه اما دیگه تکرار نشه ها!!!

-مثلآ تکرار شه چه کار می کنی؟

ـ باهات به هم میزنم

-همون پس دنبال بهونه میگردی من و دست به سر کنی... چیه از من خوشگل تره؟ مایه داره؟

ـ کلآ دیگه نبینمت دورو برم.بای

دوباره از بالا به پایین...





والا:)))))))))))))


دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 15:24
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دل ودلدار منی تو چه بخواهی چه نخواهی




بت عیار منی تو چه بخواهی چه نخواهی




نکنم از تو شکایت همه لطف و عنایت




گرم بازارمنی تو چه بخواهی چه نخواهی




تو همه مهرو وفایی تو سروری تو صفایی




صنما یار منی تو چه بخواهی چه نخواهی




منم افتاده به راهت شده سرمست نگاهت




که خریدار منی تو چه بخواهی چه نخواهی




چه خطابی چه عتابی چه صوابی چه خطایی




که گرفتار منی تو چه بخواهی چه نخواهی




چو تویی رهرو راهم چه بخواهم چه نخواهم




سرو سردار منی تو چه بخواهی چه نخواهی




تو مرا صبر و قراری تو مرا دارو نداری




که پرستار منی تو چه بخواهی چه نخواهی

دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 15:03
+2
mitra
mitra
غضنفر با دوست دخترش تو قبرستون راه میرفته یهو گشت ارشادو میبینه
میگه : بشینیم سر یه قبر
طرف میاد گیر میده میگه : آقا و خانوم اینجا چکار میکنید ؟
غضنفر میگه : مگه کورى ؟ سر قبر پدرم نشستم
طرف میگه : اینکه قبر بچه است
غضنفر میگه : از شما چه پنهون , پدرم تو بچگى مرد !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 03:43
+11
mitra
mitra
طرف با اسم مهسا جووون اومده تو یه گروه ، میگه : من مشکل کامپیوتری دارم میشه کمکم کنید ؟ سی چهل نفر راهنماییش کردن کلی هم لایک گرفت ! مشکلش که حل شد گفت : بچه ها … دمتون گرم ! اسمِ من عباسه ، نوکرم که مشکلمو حل کردین اول با اسم خودم اومدم ، هیشکی جوابمو نداد... :))))
دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 03:42
+9
EHSAN
EHSAN
آدمی در آغوش خدا غمی نداشت، پیش خدا حسرت هیچ بیش و کمی نداشت دل از خدا برید و در زمین نشست، صد بار عاشق شد و دلش شکست به هر طرف نگه کرد راهش بسته بود، یادش آمد یک روز دل خدا را شکسته بود
دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 20:35
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مثل وقتی که
چراغ قرمز را رد می کنی
درست می مانی آن وسط
نه راه پس داری نه پیش ؛

هوای بوسه از لبانت به سرم زده است ...

"مهدی صادقی"


دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:26
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



از تو سکوت مانده و از من،صدای تو
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو
حرفی که خالی ام کند از سال ها سکوت
حسّی که باز پُر کنَدَم از هوای تو
این روزها عجیب دلم تنگِ رفتن است
تا صبح راه می روم و پا به پای تو...
در خواب...حرف می زنم و گریه می کنم
بیدار می کنند مرا دست های تو
هی شعر می نویسم و دلتنگ می شوم
حس می کنم کنارَمی و آه...جای تو....
این شعر را رها کن و نشنیده ام بگیر
بگذار در سکوت بمیرم برای تو...


کوتاه شود



دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:11
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختری 15 ساله ، نوزادی 1 ساله به بغل داشت... ((مردم)) زیرلب بهش میگفتن فاحشه!اما هیچ کس نمیدونست که به این دختر در 13 سالگی تجاوز شده بود!!! ================================================= پسری 23 ساله رو ((مردم)) "تنبل [!]و" صداش میکردن ، اما هیچ کس نمیدونست پسر بخاطر بیماریشه که اضافه وزن داره!!!! ================================================ ((مردم)) زنی 40 ساله رو "سنگدل" خطاب میکردن ، چون هیچ وقت روزا خونه نبود تا با بچه هاش بازی کنه و به کارهاشون برسه ، اما هیچ کس نمیدونست زن بیوه ست ، و برای پر کردن شکم بچه هاش باید سخت کار کنه! ===============================================
مردی 57 ساله رو ((مردم)) "بی ریخت" صدا میکردن ، اما هیچ کس نمیدونست که مرد زیبایی صورتش را در راه حفظ وطنش فدا کرده!!! -----------------------------------------------------------------
و هرروز مردم من و تو رو به غلط قضاوت میکنن!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 22:29
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از دوراهی‌های زندگی وقتی‌ است که نمی‌دانید

در شیشه‌ای مقابل‌تان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 22:25
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
والا ما که دبیرستان بودیم با سرعت کره الاغ کدخدا مسیر خونه تا مدرسه رو میرفتیم... حالا الان دخترا اینقد با نازوعشوه راه میرن که زنگ دوم میرسن مدرسه
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 22:01
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ