یافتن پست: #رفته

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بر ما سالی گذشت
بر زمین گردشی دیگر
بر روزگاز حکمتی دیگر.
امید آنکه کهنه رفته ، نو همی آید به شادمانی.
بهارتون مبارک دوستای عزیزم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 21:21
+3
Danial
Danial
دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟ پسر: آره عزیز دلم دختر: منتظرم میمونی؟ پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند پسر: منتظرت میمونم عشقم ... ... ... دختر: خیلی دوستت دارم پسر: عاشقتم عزیزم ... بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟ دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود و بی امان گریه میکرد پرستار: شوخی کردم بابا ! رفته بشاشه الان میآد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 13:47
+2
Danial
Danial
پسره مرتب به ساعتش نگاه میکنه تا اینکه دختره بهش میگه : شما منتظر کسی هستید؟ پسره میگه : نه! من فقط دارم به ساعتم نگاه میکنم ، آخه تازه خریدمش ، جدیدترین مدله! دختر : جدی! ، مدرنه؟ ، امکاناتش چیه؟ پسر : آره خب مدرنه ، یکی از امکاناتش اینه که از طریق اشعه آلفا با من ارتباط برقرار میکنه ، یه جور تله پاتی ! ... دختر : واه! چه جالب ! الان داره ساعتتون چی میگه؟ ... ... پسر : داره میگه شما چرا لباس زیر ندارین؟ دختر: بله !!؟؟ من که لباس زیر دارم !! پسر : اوه ! ساعت لعنتی !! فکر کنم یک ساعت جلو رفته !!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 13:37
+2
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
برگی دیگر از خاطرات فتحعلی شاه:
سفره ی هفت سینمان را چیده ایم که سین هایش به ترتیب زیر است:
سوسن
سوگل
سبزه رو(او را از جنوب کشور گرفته ایم)
سپید رو(او را از شمال کشور گرفته ایم)
سینه بدن(او همه ی بدنش سینه است)
سارا(هندی میباشد ودر ازای الماس کوه نور او را گرفته ایم)
و سیمین(که به تازگی از نادر نامی جدا شده وبه عقد ما در آمده)
لحظه شماری میکنیم که توپهای تحویل سال را در کنند تا به سفره ناخونک بزنیم.
----------------------------------------------------
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 00:50
+7
ronak
ronak
انگار که سالهاست رفته اي....
از تابستان بگو از بهاري که رفتي...
تا من هم از زمستاني برايت بگويم.....
که نشست بر موهايم و نرفت.....!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 00:30
+3
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
پيغام گيره تلفني يه بچه لات:
حاجيتون رفته ددر، بعد از سوت بلبلي فرمايشتون رو بگين، جيک ثانيه جرينگي تيليف ميزنم ، جمال تو عشق در بست ، زت زياد .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:39
+3
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
نه جواب تلفن ام را می دهی !..


نه به مسیج هام پاسخ ..


چاره ای ندارم ..!


روی شیشه ی گرد و غبار گرفته ی تاكسی ای که به سمت خانه ی تان می آید ..


می نویسم:


دوستت دارم !!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 22:10
+3
reza
reza
نمی دانم!
سیگار می کشم یا حسرت نبودنت را!
ریه هایم را پر از دود می کنم یا پر از آهِ رفتنت
نمی دانم تو را دود می کنم یا خاطراتت را!
اصلا چه فرقی می کند ؟!
............ تو رفته ای و من
سیگار و حسرت و آه را با هم می کشم ...!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 21:01
+2
sahar
sahar
کابوس میدیدم از خواب پریدم می خواستم به اغوش تو پناه ببرم
افسوس...............

یادم رفته بود که از نبودت به خواب پناه بردم
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 20:08
+7
مهسا
مهسا
برای کسی که میگوید صداش گرفته سرش سنگیه ٬
و آب ریزش بینی دارد ٬
هی نسخه نپیچید !
شاید بغضی در گلویش ترکیده باشد ... !
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 18:59
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ