ronak
خسته ام ....
خسته تر از تمام خستگی هایم ...
بسان بیابان خشکی که خو گرفته باشد به خشکسالی
و در خواب هم ندیده باشد خنکای آب را
بسان خاری بی تصور باران .
... خسته ام ....
مرا با من رها کنید اگر باران نیستید
ronak
حالم گرفته از این شهر که آدم هایش همچون هوایش ناپایدارند
گاه آنقدر پاک که باورت نمی شود ، گاه آن چنان آلوده که نفست می گیرد ...
ronak
اگر کسی مرا خواست بگویید رفته باران را تماشا کند و اگر باز اصرار کرد بگویید برای دیدن
طوفان ها رفته است و اگر باز هم سماجت کرد بگویید رفته است تا دیگر باز نگردد......
mah3a
اینجا خوزستانه.
هوا پر از خاکه.
خونه ها پر از خاکه.
مامان دلش گرفته که چرا خونه ت[!] کرده؟:-(
تو روحت زندگی.
سیاهه ای از آسمان
فدای همتون که عاشقتونم...سلااااااااااااااااااااااام