یافتن پست: #رفته

reza
reza
پر است خلوتم از ياد عاشقانه ی او ** گرفته باز دل کوچکم بهانه ی او
نسيم رهگذر اين بار هم نياورده ** به دست قاصدکي نامه يا نشانه ی او
مسافران همه رفتند و باز جا ماندم ** کدام جاده مرا مي برد به خانه ی او؟
در اشتياق زيارت به خواب مي بينم ** کبوترانه نشستم بر آستانه ی او
منو دوبال شکسته، من و دودست نياز ** چگونه پر بکشم سمت آشيانه ی او؟
غروب ابري پاييز مي چکد در من ** پرم ز هق هق باران کجاست شانه ی او؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 15:21
+5
mitra
mitra
میان این همه فرض های به درد نخور دنیا،
فرض کن
تو هنوز
دوستم داری ...
و یکی از همین پنجشنبه ها
دلت برایم تنگ می شود ..
فرض کن
هیچ وقت نرفته ای،
و تمام این ساعت ها
که نبودی
شوخی کرده ای
فرض کن
دنیا هنوز به آدم های خیال پرداز وفادار است !!!
و تو
میان چند میلیارد احتمال موجود
همین پنج شنبه
دلت برای من تنگ می شود .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 14:47
+4
mitra
mitra
غضنفر با گوش پانسمان شده داشته میرفته، دوستش ازش میپرسه خدا بد نده چي شده؟ ميگه گوشم درد ميكرد رفتم كشيدمش ! میگه همين كارها رو ميكنين كه برامون حرف در میارن! لااقل پرش ميكردي!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 11:33
+7
mina
mina
برای کسی که میگه صداش گرفته، سرش سنگینه و آبریزش بینی داره،
همینجوری الکی نسخه نپیچید!!!
شاید بغضی در گلویش ترکیده باشد.......!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 10:49
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
این بار تو بگو که
"دوستت دارم"
نترس..........
من آسمان را گرفته ام که به زمین نیای
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 00:07
+4
mina_z
mina_z
ر زمستانی سرد
با دلی رفته ز دست
زیر لب میخوانم
کاش میشد به تو گفت
که تو تنها سخن شعر منی
تو نرو ، دور نشو از بر من
تو بمان تا که نمیرد دل من
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 21:15
+10
saeed
saeed
خنده ام میگیرد وقتی پس از مدت ها بی خبری...

بی انکه سراغی از این دل اواره بگیری...

میگویی:

دلم برایت تنگ است...

یا مرا به بازی گرفته ای...

یا معنی واژه هایت را به خوبی نمیدانی...

دلتنگی ارزانی خودت...!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 16:50
+2
maryam
maryam
روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند...
و نمره ی من، باز می شود صفر...
هنوز...
نبودنت را یاد نگرفته ام!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 16:47
+1
Behdad
Behdad
اکیپمون میارم اینجا بلکه از سوت کوری در بیاد{-1-}
حوصلم سرفته{-14-}
یکی یه حرکت بزنه {-11-}
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 14:21
+4
ebrahim
ebrahim
غضنفر داشته پسرشو در مورد ازدواج نصیحت میكرده، میگه: پسرم خواستی زن بگیری، برو از فامیل زن بگیر.. ببین تو همین دور وبر خودمون، داییت رفته زن داییت رو گرفته… عموت رفته زن عموت رو گرفته… حتی خود من، اومدم مادرت رو گرفتم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 14:10
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ