یافتن پست: #رو

محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

ســـلامـــتـــی عشقم که یروزی بهم میگفت بدون تو نمیتونم . . .


بابغض بهم میگفت بری میمیرم ..


ولی روزی رسید که به من میگفت شما؟ به جا نمیارم .. .



ســـلامـــتـــی خودم که پاش موندم . . .


میرفتم بیرون تا ببینمش ولی ازدورکه میدیدمش انگارخیلی حالش خوب بود همونی که بهم میگفت واست میمیرم حالا واسه [!] دیگه میمرد . .


اشکام سرازیر میشدو میگفتم:متاسفم!!!


ســـلامـــتـــی عشقم که میگفت وقتی میبینمت دلم میلرزه ازته دل دوست دارم حالا وقتی مارو میبینه روشو برمیگردونه و میگه حالم ازش بهم میخوره .. .


ســـلامـــتـــی خودم که به خاطرش از همه گذشتم دوره همرو خط کشیدم بعد فهمیدم خودم خط خورده عشقمم. . . .


ســـلامـــتـــی عشقم که بهم خیانت کردولی فکرکرد ما گاویم نمیفهمیم


ســـلامـــتـــی خودم که عشقمو باعشقش میدیدم بغضم میترکید میگفتم هی فلانی کاش میتونستم فقط اندازه چند ثانیه کوچیک جات باشم. . .


عشقم دیگه سلامتیامون تموم شد


ســـلامـــتـــی عشقت که جامو گرفت. . .


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 20:10
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی



ﻓﻮﺍﯾﺪ ﺧﺮ ..
ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﯽ
ﺑﺎﺱ ﺧﺮﺕ ﺑﺮﻩ ...
ﺧﺮﺕ ﺑﯿﺎﺩ ...
ﺧﺮﺷﺎﻧﺲ ﺑﺎﺷﯽ ...
ﺧﺮﺧﻮﻥ ﺑﺎﺷﯽ ...
ﺧﺮﭘﻮﻝ ﺑﺎﺷﯽ ...
ﺧﺮﺕ ﺑﺮﻭ ﺑﺎﺷﻪ ...
ﺍﺻﻦ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﯾﻦ ﺧﺮ ( ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺴﺘﺶ ) ﺑﺎ
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﻓﺮﺩ
ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯼ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺩﺍﺭﻩ !!
ﺍﺯ ﻗﻀﺎ،
ﺧﺮ ﻣﺎ ﺍﺯ ﮐﺮﮔﯽ ﺩﻡ ﻧﺪﺍﺷﺖ !!!
.
ﺧﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭ؟
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 20:07
+3
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
پرسه میزنی " از این شاخه به ان شاخه میپری " سفره دلت را همه جا باز می کنی "می خواهی باشی اما نه تنها "بود و نبودت برای کسی فرقی نمیکنه " برای موندن فقط باید بود اما عاشقتر از همیشه " انقدر عاشقی که ترجیح میدی نباشی " تنها ..عاشق..و شاید باشی اما دیوانه"مجنون..هر چیزی جز دورو " حسود " و قلبی به وسعت یک اسمون کینه...فقط می نویسم از تو"... و عشق دیگر مهم نیست که عاشق باشی یا نباشی فقط باورم کن "...حتی اگر شده به قیمت زندگی...همین!؟چیز دیگری نمیخواهم
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 20:01
+1
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

دختر :هه هه هه


پسر:چرامیخندی


دختر:به تومیخندم



پسر:یادته اون روزتوخونمون افتاده بودی به پام


التماس میکردی تا کاریت نکنم و به هیشکی نگم کاراتو؟بعد الان به من میخندی؟


دختر:هه هه هه من با حرفام خرت کردم،


پسر:من خام حرفات نشدم وقتی میتونستم آبروتوببرم


یاد ناموسم افتادم فکرکردم اگه یه روزی ناموسم تو این موقعیت گیرکنه چی میشه،


دلم سوخت باهات کاری نکردم


دختر:خفه شو اسکول،همش ادعایی،


مال این صحبتا نیستی،توبی عرضه ای


پسر:آره توراست میگی من بی عرضه ام،خدافظ


1سال بعد


دختربابغض؛سلام عزیزم


پسر:سلام گلم خوبی خوشحالم کردی بعد 1سال یادی ازما کردی


دختر:عزیزم خواهش میکنم منو ببخش من درحق تو خیلی بدی کردم


پسر:توکه کاری نکردی عزیزم چی شده؟


دختر:چندروز پیش گول حرفای یه پسرو خوردم رفتم خونشون و...بعدش عکس و...منو پخش کردن همه جا


پسر:جدی میگی؟


دختر:آره،الان تومحل همه مهر فاحشه روم گذاشتن


پسر:عزیزم توباید منو ببخشی


دختر:چرامگه چیکارکردی؟


پسر:وقتی پارسال بدون دلیل ازمن جداشدی وبه من گفتی بی عرضه،


من همون لحظه ازخدا خواستم یه با عرضه نصیبت کنه....


دختراااااا به اینجورپسرا که نمیخوان با ابروتون بازی کنن نگید بی عرضه


بگید مرررررررررررد


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:55
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
خبرنگار: گوسفندات چی میخورن؟
چوپان : سفیدا یا سیاها؟
خبرنگار: سیاها
چوپان : علف
خبرنگار: سفیدا چی؟
چوپان : اونا هم علف میخورن
خبرنگار: شبا کجا نگه میدارشون؟
چوپان : سیاها یا سفیدا؟
خبرنگار: سیاها
چوپان : تو یه خونه ی بزرگ
خبرنگار: سفیدا رو چی؟
چوپان : اونا رو هم تو همون خونه بزرگه!
خبرنگار: با چی اونا رو تمیز می کنی؟
چوپان : سیاها یا سفیدا
خبرنگار: سیاها
چوپان : با آب تمیزشون می کنم
خبرنگار: سفیدا رو با چی؟
چوپان : اونا رو هم با آب تمیز می کنم
خبرنگار عصبانی میشه و میگه: چرا هی الکی میگی سفیدا یا سیاها؟
چوپان : آخه سفیدا مال منه!
خبرنگار: سیاها مال کیه؟
چوپان : اونا هم مال منه...
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:43
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
دختر 6 ساله كه سرطان داشت هنگام ورود به اتاق عمل به پرستار گفت:
.
.
.
.
من مامان بابام پول ندارن ميشه الان بميرم؟!
شفاي همه مريضا
.
ღ•*•ღ لایک پیج یادتون نره ღ•*•ღ
1 دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:27
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

نوشته یک پزشک:


دیروز کلینیک بودم پسری اومد اسم یه دخترو رو دستش خالکوبی کرده بود...


گفت:میخوام پاکش کنم.



پرسیدم:اسم کیه؟


گفت:اسم عشقم...میخوام پاکش کنم ی اسم دیگه بنویسم...


گفتم:مگه دوتاهم عشق میشه؟!


گفت:نه یدونس!


پرسیدم:چه عشقیه که بخاطرش درد خالکوبی تحمل کردی؟


گفت:عشقی که دیروز تو دفترخونه ازدواج با عشقش تازه فهمیدم اسمشو بهم دروغ گفته بود!


دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:25
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ببین باٰ توأم☜☜ غُرورمو اٰز سَرِ راه نچیدم♛✘ کهِ هَر وَقت خواستی خوردش کُنی↯ غرورٍ مَن اَگِ بشکنه✔ باٰ تیکه تیکهاٰش شاهرَگِ زندِگیتوُ میزنم↭✘
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 19:19
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







لالایی مازندرانی

آننا شه عسل بخره تازه بچی گل بخره

پلای قلقل بخره شه ارمون دل ره بخره


آ ننا شه شکر بخره سوز بینج کپر بخره

تازه بمو قر قر بخره ونه بپر بپر بخره



آ ننا خشمزه ره بخره بپته خربزه ره بخره

گل هر روزه ره بخره ونه ناز و غمزه ره بخره



آ ننا شه خوبش بخره سیو سیو چش ره بخره

دل یار خش ره بخره دیم سرخ تش ره بخره






دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 18:07
+4
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
انروزی که قلبم همراه غرورت می شکست این کمر من بود که زیر بار اینهمه شکست"...شکست!
دیدگاه  •   •   •  1393/06/15 - 16:04
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ