♥ نگار ♥
ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ڪﮧ ﺁﻣﺪﮮ
ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﮮ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﮯ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ
ﺑﺎ ﺩﯾﺪ ﻥ ﺗﻮ
ﻧﻤﮯ ﺗﭙﺪ
ﻣﮯ ﻟﺮﺯﺩ ...
♥ نگار ♥
حس هیچی رو ندارم...
دلم یه ماشین میخواد..
120 تا سرعت..
یه خیابون ک تهش یه پرتگاه خیلی مرتفع..
آهنگ "نفس های بی هدف محسن یگانه..
صداشم سقف ماشینو بلرزونه..
آی خدا دلگیرم ازت
آی زندگی سیرم ازت
آی زندگی میمیرمو
عمرمو میمیرم ازت
آهنگ ک تموم شد...
غصه های منم تموم میشه..
♥ نگار ♥
علی میگه یه بار رفتم باشگاه بدنسازی اسم نوشتم مربیه همون روز اول بهم
یه رژیم داد صبح باس یه خرما لیس میزدم ؛ اونوخت شب به
همون خرمای صبح خیره میشدم !!!
سه روز رفتم بعدش به این نتیجه رسیدم مرد باس معرفت داشته
باشه نه بازوی ستبر !
♥ نگار ♥
یه بار عاشق شده بودم و شکست عشقی بدی خورده بودم!
واسه همین رفتم تو اتاق و درو رو خودم بستم…
بعد از یه ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه !
گفتم: من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم
گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری
یعنی اونو بیشتر از ماکارونی دوست داشتی؟!
نامردا نقطه ضعفِ منو پیدا کرده بودن ..!
♥ نگار ♥
ﻋﺮﺽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ،
.
.
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ،
ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺣﻖ ﻣﯿﺪﯼ ﮐﻪ
ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺸﺖ ﮔﺎﻭ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ حرف ﻣﯿزﺩ . . !