یافتن پست: #زخم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.یادت باشد

دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا

تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش...

حواست باشد ؛

دل شکسته ، گوشه‌هایش تیز است.

مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،

مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود...

صبور باش و ساکت.....
دیدگاه  •   •   •  1392/07/4 - 11:12
+2
be to che???!!
be to che???!!
يه دخترايي هستن تيــپ نمي زنن ولي متفاوتــن



هيچ وقت مشـــــروب نمي خورن



ولي به ياد عشقـــشون زياد قهــوه مي خورن



شـــــــب نمي تونن تنهايي تو خيابـون يك ساعت رانندگي كنن



قــدم بزنن يا سيگـار بكشن



ولي همون ساعت مي تونن تنــــها بشينن



و يه تــرانه رو ده بار گوش بدن



عطراي تلخ و مردونه رو دوســـت دارن چون اين عطــرا



بوي يه مــرد رو يادشون مي آره



يه هيـچـــكي اعتماد ندارن



هيچ حـــــسي به اطرافيانشون ندارن



هيچ وقت از تـــــه دل نمي خندن



حتي لبخنــــدشونم بي رمق و كم رنـگه



چشماي اين دخـتـــــــرا زيباست ولي هيچ وقت زيبا نگات نمي كنن



با اينا نميشه درد و دل كرد



چون تو دلــــشون جايي براي زخم جديد نمونده



وقتي بهشون بگي دوســـتت دارم



با تعجب نـگات مي كنن


اين دخترا همـــــونايي هستن كه



ديگه هيــــچ وقت به دست نمي يان



يه بــــــــار رفتن



و ديگه هيــــچ وقــــــــت



به خاطر هيــچ كســـــي بر نمي گردن



اين دخترا دردي به وسعت تمــــــــام دنيا رو تحمل مي كنن



بهشون نزديك نشين



خواهشا . . .



شما دركشون نمي كنيد !



زياد زجر كشيدن



تنهاشون بزاريد . . .

دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 21:00
+8
saeed
saeed



آﺩﻣﺎﯼ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺎﺷﻖ میشن …


ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﻭﺯ ﻣﯿﺪﻥ …

ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻬﺖ میگن ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻥ

ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾ ﺩﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ …

ﺧﯿﻠﯽ ﺩﯾﺮ ﺗﻨﻬﺎﺕ میزارن …

ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﺧﻤﯽ ﺑﺸﻦ ، ﺳﺎﮐﺖ میشن ، ﭼﯿﺰﯼ نمیگن ،

ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺮﻥ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ هیچوقت ﺑﺮ نمیگردن !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 12:23
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



یادت باشد
دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا ، تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش .
حواست باشد
دل شکسته ، گوشه‌هاش تیز است .
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین ،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش ، آرزویت بود ،

فقط صبور باش و ساکت ..





دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:30
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کاش خدا تو زندگی مثل داور فوتبال بود !!!!!!!!!!! وقتی زمین میخوردی و زخمی میشدی میومد بالا سرت ومیپرسید میتونی ادامه بدی ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:19
+2
sara
sara
در CARLO
فکر کن جنگ بشه...
بعد با خواننده ها بریم به جنگ دشمن......
علیشمس: بده اون ک[!]نکوفُ دست علیشمس کُپلیِ موی فُکلی...
یاس: من کسی نیستم با این تیرا دردم بگیره ولی این زخمیارو کی میخواد گردن بگیره.....
سیاوش قمیشی؛من فقط عاشق اینم تو رو توی جبهه ببینم ،اونقدر زنده بمونم تا جنازتو ببینم......
ساسی مانکن: نارنجکا کوووووجا اَن؟ دنباله دامنِ کوتاهن...
هیچکس: میخوام برم تانکا بالا بالاتر یاسر یاسر مرکز با ما تا ابد...
تهی: کـُلتِ من گم شده و دنبال یک خشابه...
زدبازی:جبهه مال منه جبهه مال منه.....
تتلو : OoOoOoOoOoOoOOO­ ­ooOOo
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 10:29
+2
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
خدایا

نمیگویم اصلاً ولی

کمی آرامتر تنبیهم کُن

تمام قلبم زخمی است

باورت نمیشود

به خودت قَسَم خسته ا م
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 09:42
+2
saman
saman
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت
پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت
من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت
تا از خیال گنگِ رهایی، رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت
شاید به پاس حرمتِ ویرانه های عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت
تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت
دیگر اسیر آن منِ بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/31 - 02:23
+2
saeed
saeed
نمي بخشمت .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... .. بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي
دیدگاه  •   •   •  1392/06/30 - 15:03
+9
saman
saman
یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت
دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت
پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد
اما مرا به عمق درونم کشید و رفت
یک آسمان ستاره ی آتش گرفته را
بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت
من در سکوت و بغض و شکایت ز سرنوشت
خطی به روی بخت نگونم کشید و رفت
تا از خیال گنگِ رهایی، رها شوم
بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت
شاید به پاس حرمتِ ویرانه های عشق
مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت
تا از حصار حسرت رفتن گذر کنم
رنجی به قدر کوچ کنونم کشید و رفت
دیگر اسیر آن منِ بیگانه نیستم
از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/30 - 00:15
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ