یافتن پست: #زخم

*elnaz* *
*elnaz* *

می خندم ..


ساده می گیرم ..


ساده می گذرم ..


بلند می خندم ، با هر سازی می رقصم ..


نه این که دلخوش باشم ..!!


نه این که شاد باشم ؛ و از هفت دولت آزاد ..!!!


فقط ؛


مدت طولانی شکستم ؛ زمین خوردم ..


سختی دیدم ؛ گریه کردم و حالا ............


برای زنده ماندن ، خودم را به کوچه ی علی چپ زده ام ..


روحم بزرگ نیست ..!!


دردم عمیق است ...!!


می خندم که جای زخم ها را نبینی..............!!

دیدگاه  •   •   •  1392/07/28 - 21:24
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تا زمانیکه به عمق واقعی انسانها پی نبرده ای دوستشان نداشته باش زیرا عمیقترین زخمها زخم خنجر کسی است که با تمام وجود دوستش داشتی!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/28 - 18:36
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

این درد نوشته ها

 

نه دلنشین اند نه زیبا

 

یک مشت حرف زخم خورده اند

 

که بغض دارند

دیدگاه  •   •   •  1392/07/27 - 22:23
+7
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸


@mohammadmahdi






مانند شیشه




شکستنـــــم آسان بـــود . . .




ولی




دیگـــر به مــن دست نزن



این بار زخمی ات خواهم کرد


آخرین ویرایش توسط aram در [1392/07/27 - 11:58]
دیدگاه  •   •   •  1392/07/27 - 11:54
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
 - آراســـــ ,هوشنگ فخار مقدم,زخمی تر از همیشه ,مِـهـرگان ,حمید ش,شقایق روان, ,شهریار دادا بودم,ماندانا هخامنشی,نسل سوخته,ناصر  ایرد,فروغ فرخزاد,احسان و, ,مهدی آزاد,سوشیانت دشتستانی,لاله ,آزاد ,شاهزاده  شهید سام,علی خان صالحی,
آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1392/07/26 - 19:53]
دیدگاه  •   •   •  1392/07/26 - 19:52
+4
بهناز جوجو
بهناز جوجو

وقتي با مشت هايش قلبم را مي شكست... همه ي فکرم به اين بود كه مبادا دستانش زخمي شود...!

دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 17:59
+6
roya
roya


13.jpg


من نمک پرورده ی زخم های از آشنا خورده





آنقدر با خرابی این گریه ساخته ام




که هر کنج این خانه




از دست دیده ام ، دریاست


دیدگاه  •   •   •  1392/07/25 - 12:50
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
واحدهای پولی ایران :
ریال ، تومان ، چسب زخم ، رنگارنگ ، آدامس شیک و خورده ندارم !:|:D
دیدگاه  •   •   •  1392/07/24 - 20:32
+4
بهناز جوجو
بهناز جوجو

چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری

دیدگاه  •   •   •  1392/07/23 - 18:11
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
تو که نیامده . . . میروی !
تو که میروی . . . نیامده !
.
کمی صبر گن
بگذار خوب شوم
آنوقت میتوانم
.
.
تابستانی که گذشت
"پائیزی که نیستی"
زمستانی که سرما زد
.
همه و همه را برایت تعریف کنم . . .
.
بگذار آجرهای خیال را از زمین بردارم
.
تا خوابهایم خوب شوند
زخمهایم شعر شوند
.
و من آرام چشمانم را باز کنم . . .
.
راستی شاعر نوشته های من
.
من را یادت میاید ؟
یادت من را میخواهد ؟
.
.
دروغ بگو . . .
.
.
.
"چشمانت از این فاصله پیدا نیست"


دیدگاه  •   •   •  1392/07/18 - 19:58
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ