یافتن پست: #زمین

mehdy
mehdy
زهرمار، درد، مرض، کوفت! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی!

مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی،

که اختیارش رو دارم! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید!

آقای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن

قابلمه و ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده نمایید!

اکشن بودن دعوا به همین چیزاست!خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! ا

ین عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست،

بلکه موجب می شود کهمن بنده خدا هم هوس کنم!!!!!!!

آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ دستشویی خود ندارند

و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا “پووووووف” می کنید

به حداقل می رسد! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 13:58
+4
ronak
ronak
شوتيه عينكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا ميره ، نمیدونی تا کجا ميره
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 13:08
+1
ronak
ronak
و خداوند زمین و آسمان را آفرید...

و ساخت بقیه ی چیزا رو به چین واگذار کرد...!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 12:21
ronak
ronak
حیف نون یه آینه رو زمین پیدا می کنه. برش می داره، عکسش می افته توش، میگه: ببخشید نمی دونستم مال شماست!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 12:00
ronak
ronak
غضنفر شهردار می شه، صبح زود برای افتتاح پروژه ساختمانی می ره عصر می شه … « شب می شه … ولی خبری ازش نمی شه . نصفه شب خاک آلود و خسته می ره خونه زنش می پرسه: کجا بودی تا این وقت شب ؟ غضنفر می گه: والله موقع کلنگ زدن، مردم ... تشویقم کردن، منم یواش یواش بدنم گرم شد و زیر زمینش رو کندم !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 12:00
aB'Bas S
aB'Bas S
اعتراف

با او رابطه داشتم
تنها بودم
او هم تنها مانده بود
هر دو خسته بودیم
من از زمین
او از آسمان
قرارمان نیمه شب بود
پشت پنجره آمد
باورت نمی‌شود
به من لبخند زد
خیلی زیبا
فوق العاده زیبا بود

یادم آمد
شب چهاردهم بود
و
او
کامل ِ کامل
دیدگاه  •   •   •  1390/11/30 - 18:28
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
۱۰۰ سالمم بشه هیچی اندازه اینکه اول صبح بیدار شم ببینم برف زمین رو سفید پوش کرده هنوزم جای لگد کسی روش نیفتاده خوشحال نمیکنه.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/30 - 14:33
+7
مهسا
مهسا
پسر در حال دویدن : زااااارت (صدای زمین خوردن) رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ ، پاشو گمشو (شپلخخخخخ “صدای پس گردنی”) ... ... ... یک رهگذر: پسر جون حالت خوبه؟ چیزی مصرف کردی؟ یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دس پا چلفتی خنگ ----------------------- دختر در حال راه رفتن : دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش) رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی فدات شم الهی بمیرم چی شدی تو یهو وااااااااااای یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخای برسونمت دکتری جایی {-2-}{-33-}{-32-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/30 - 00:48
+11
aB'Bas S
aB'Bas S
هیچکس اشکی برای ما نریخت ،

هر که با ما بود از ما میگریخت ،

چند روزیست که حالم دیدنیست ،

حال من از این و از آن پرسیدنیست ،

گاه بر روی زمین زل میزنم ،

گاه بر حافظ تفعل میزنم ،

حافظ دیوانه فالم را گرفت ،

یک غزل آمد که حالم را گرفت ،

ما ز یاران چشم یاری داشتیم ،

خود غلط بود آنچه میپنداشتیم .
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 22:48
+1
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
پرواز کن ....


پرواز کن در خیال من ....


مثل آنشب که در آغوش من در اوج آسمانها بودی ....


در اوج آسمانها مثل ستاره ها چشمک میزدی و میدرخشیدی .....


پرواز کن ....... نترس ! حتی میان زمین و هوا در قلب منی حوای من !!!!!


از میان این همه چشمم تو را ( گرفته ) است ...


نترس پرواز کن ........{-44-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/29 - 16:56
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ