یافتن پست: #زمین

محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیدهبه زمین. دوستم میگه : معتاده؟! پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواد انعطافبدنشو به رخ بکشه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 13:44
+4
amir taha
amir taha
مهارت هاي دانشجويان پس از فارع التحصيلي : . . . ... ... . . . . . . . 1- اس ام اس دادن بدون نگاه کردن به موبایل 2- خوابیدن در حالت نگاه کردن به کتاب 3- کار گروهی در هنگام امتحانات 4- حرف زدن بدون تکان خوردن لب 5- خواندن همزمان اس ام اس و کتاب به طوری شگفت آور 6- اظهار نظر در کلیه زمینه ها بجز رشته تحصیلی خود 7- افزایش قابل توجه در توانایی انداختن تیکه های آبدار به استاد 8- کسب مقام استادی در رشته علوم تقلب شناسی تنها در طول دو ترم
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 10:46
+2
مهسا
مهسا
@asall میگن قیمت زمین تو قلب شما گرونه! ما که فقیریم میشه تو خاطر شما چادر بزنیم ؟؟؟{-26-}{-26-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 05:15
+3
ronak
ronak
و سرانجام خداوند انسان را آفرید و به او گفت: تو انسان هستی. تنها مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره زمین. تو می توانی از هوش خودت استفاده کنی و سروری همه موجودات را برعهده بگیری و بر تمام جهان تسلط داشته باشی. و تو بیست سال عمر خواهی کرد. انسان گفت: سرورم! گرچه من دوست دارم انسان باشم، اما بیست سال مدت کمی برای زندگی است. آن سی سالی که خر نخواست ، آن پانزده سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که میمون نخواست زندگی کند، به من بده. و خداوند آرزوی انسان را برآورده کرد… و از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست سال مثل انسان زندگی می کند…!!! و پس از آن،ازدواج می کند و سی سال مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می کند ، و مثل خر بار می برد…!!! و پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و هرچه به او بدهند می خورد…!!! و وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به خانه آن دخترش می رود و سعی می کند مثل میمون نوه هایش را سرگرم کند…!!! و این بود همان زندگی که انسان از خدا خواست
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 01:09
+4
sasan pool
sasan pool
همچیز در مورد کامارو.
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 21:56
+3
omid
omid
اگر تو نبودی عشق نبود همین طور اصراری برای زندگی اگر تو نبودی زمین یک زیر سیگاری گلی بود جایی.... برای خاموش کردن بی حوصلگی ها اگر تو نبودی من کاملا بیکار بودم هیچ کاری در این دنیا ندارم جز دوست داشتن تو
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 20:47
+4
amir taha
amir taha
داشتیم تو خیابون قدم می زدیم كه یهو صداى ترمز شدیدى اومد و یه مردی که افقی شده بود......خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، كه در این هنگام راننده پیاده شد و در كمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟ یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی كه به سختى نفس می كشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم! راننده گفت: نمكدون! منظورم اینه كه می خواى زنگ بزنم اورژانس؟ یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا كارشناسى كنن صحنه پنالتى بود یا نه!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 00:49
+5
مهسا
مهسا
و من از تمام آسمان يك باران را می خواهم و از تمام زمین یک خیابان را و از تمام تو یک دست که قفل شود در دست من ...!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 23:01
+5
amir taha
amir taha
پسر در حال دویدن… زااااارت (صدای زمین خوردن) رفیق پسر: اوه اوه شاسکول چت شد؟ خاک بر سرت آبرومونو بردی الاغ، پاشو گمشو! (شپلخخخخخ “صدای پس گردنی”) یک رهگذر: چیزی مصرف کردی؟یکم کمتر میزدی خب! یک خانوم جوان رهگذر: ایییییش پسر دست و پا چلفتیِ خنگ! . . . دختر در حال راه رفتن… دوفففففففسک (زمین خوردن به دلیل نقص فنی در قسمت پاشنه کفش) رفیق دختر: آخ جیگرم خوبی؟ فدات شم! الهی بمیرم! چی شدی تو یهو؟ وااااااااااای… یک رهگذر: دخترم خوبی؟ فشارت افتاده؟ میخوای برسونمت دکتری جایی؟ یک پسر جوان رهگذر: ای وای خانوم حالتون خوبه؟ دستتونو بدین به من! من ماشینم همینجا پارکه یه لحظه وایسین،با این وضع که دیگه نمیتونین پیاده برین ..! یعنی یه همچین حال و روزی داریم ما :|
دیدگاه  •   •   •  1390/10/22 - 14:09
+2
ali rad
ali rad
صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو ، یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو ، خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد ، تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو ، لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی ، تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو ، صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو ، یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو ، تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند ، تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 22:35
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ