♥ نگار ♥
دلت که شکست.....سرت را بالا بگیر...
تلافی نکن....
فریاد نزن!!شرمگین نباش..
حواست باشد ...
دل شکسته گوشه هایش تیز است...
مبادا که دل ودست آدمی را روزی ،
دلدارت بود زخمی کنی..
مبادا که فراموش کنی روزی
شادیش آرزویت بود.
صبور باش وساکت!
بغضت را پنهان کن؛؟
رنجت را پنهان تر ....
زمین گرد است..
♥ نگار ♥
درددناک ترین لحظه ی زندگی اون وقتیه که . .
.
.
سیب زمینی سرخ شده های روی قیمه
با قیمه مخلوط میشن و ترد بودنشونو از دست میدن :
♥ نگار ♥
مردم منو می دیدن و میگفتن مخش تکون خورده
ولی من به مامانم میگفتم من دلم تکون خورده نه مخم
مادرم میگفت : گور بابای مخ، تو دلت دلت قد صد تا مخ می ارزه ..
به خدا گفت، به همین زمین قسم گفت.
" خسرو شکیبایی "
♥ نگار ♥
وقتی تو نیستی
من هم
تنها ترین
اتفاقِ بی دلیلِ زمینم ...
" سید علی صالحی "
♥ نگار ♥
عاقا من پست گذاشتن رو مثل یک پنالتی میبینم که اگر تأئید بشه یک گل به اقا یا خانم تأئید کننده میزنم و هر پست که تأئید نشه یک گل میخورم
فعلا که 8-2به نفع تأئید کننده است
اصلا الان غباد و بچه های افسانه خورشید و ماه رو میارم تو زمین
..
..
..
..
وقتی به کنکوری ها فشار میآرن نتیجه اش میشه این
♥ نگار ♥
روی یک کاغذ بی خط
حرفای خسته به نوبت
روی سرزمین نامرد
حرف ت کرده قیامت
ت مثل توِِ،مثل تردید...
ت مثل آخر طاقت...
مثل تنهایی ،مثل تب
مثل آخر خیانت...
عزیزم نقطه ته خط...
برو با خیال راحت
♥ نگار ♥
مجری: فامیل دور بالاخره از عروسی برگشتین؟
فامیل: آقای مجری خراب شد!
مجری: ای بابا رفتین اونجا چی رو خراب کردین!؟
فامیل: چیزی خراب نشد،میگم خر آب شد رفت تو زمین! هرچی میگردیم پیداش نمیکنیم!
مجری: جیگر گم شده!؟ خب زنگ بزنین به پلیس 110!
فامیل: زنگ زدیم،برگشت پرسید آخرین بار خرتون رو کجا دیدین؟ من گفتم وسط مجلس! اونم گفت شمارتو میدم پیگیری کنن بیان پدرتو دربیارن!
مجری: ای وای بدبخت شدیم!
فامیل: نترس آقای مجری خودم دوباره زنگ زدم بهشون درستش کردم
مجری: گفتی منظورم مجلس عروسی بود؟
فامیل: نه بابا گفتم خر ما داشت وسط مجلس سخنرانی میکرد که یه وقت اگه پیداش کردن بخاطر رقصیدن بهش گیر ندن^_^