fingliiiiiiii
آدمی در آغوش خدا غمی نداشت …
پیش خدا حسرت هیچ بیش و کم نداشت …
دل از خدا برید و در زمین نشست …
چند بار عاشق شد و دلش شکست …
به هر طرف نگاه کرد راهش بسته بود …
یادش اومد یک روز دل خدارو شکسته بود
آدمی در آغوش خدا غمی نداشت …
پیش خدا حسرت هیچ بیش و کم نداشت …
دل از خدا برید و در زمین نشست …
چند بار عاشق شد و دلش شکست …
به هر طرف نگاه کرد راهش بسته بود …
یادش اومد یک روز دل خدارو شکسته بود