یافتن پست: #زنده

saman
saman
در CARLO

چي كار كردي كه اين همه طرفدار پيدا كردي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هر جاي  شهر كه  ميري يكي يه تابلو دستشه كه اسم تو روشه: (گوسفند زنده)

2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 15:44
+1
saman
saman
در CARLO

ميخوام بگم دوستت دارم... ولی نهبه 21 زبان زنده دنيا... بلکه به زبان قلبم... گوش کن: تالاپ..تولوپ

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 14:15
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


اینجا حرارت موج میزند ... هوا چه گرم وسوزنده شده است ... وقتی دستانم حرارت وجودت را حس کرد فهمیدم خورشید هم حرارتش ب پای گرمای عشق تو نرسید حتی در کنار یک فنجان داغ* عشق*


دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 00:49
+3
be to che???!!
be to che???!!

در آن شهري  كه مردانش عصا از كور ميدزدند


همان شهري كه اشك از چشم ٫ كفن از گور ميدزدند


در آن شهري كه خنجر دسته ي خود نيز ميبرد


همان جايي كه پشت از دشنه ي خون ريز ميدزدند


در آن شهري كه مردانش همه لال و زنانش كورند


همان شهري كه از بلبل ٫ دم آواز مي دزدند


در آن شهري كه نفرت را به جاي عشق مي خواهند


همان جايي كه نور از چشم و عقل از مغز مي دزدند


در آن شهري كه پروانه به جاي شمع ميسوزد


همان شهري كه آتش را ز اشك شمع  ميدزدند


در آن شهري كه زنده مرده و مرده بود زنده


همان جايي كه روح از تن و تن از روح ميدزدند


در آن شهري كه كافر مومن و مومن شود كافر  


                                                                           همان جايي كه مهر از جانماز باز ميدزدند


در آن شهري كه سگ ها معرفت از گربه آموزند


همان شهري كه سگ ها بره را از گرگ ميدزدند


در آن شهري كه چشم خفته ٫ از بيدار بينا تر


همان جايي كه غم از سينه غم ساز ميدزدند


من از خوش باوري آنجا محبت جستجو كردم


در آن شهري كه فرياد از دهان باز ميدزدند


 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/15 - 00:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
سالها هست که از دیده ی من رفتی لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عیان می بینند
زیر خاکستر جسمم باقیست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 16:37
+3
saman
saman
در CARLO

مدرسة ما: پایگاه جهنمی


خروج از مدرسة: فراراز آلکاتراس


دیدن مدیر از دور: شبحی در تاریکی


نمرة بیست: افسانهآه


مدیرمدرسه: مرد 6 میلیون دلاری


شوخی با مدیر: بازی با مرگ


روز دادن کارنامه:حادثه در تونل کندوان


امتحان: شاید وقتی دیگر


روزی که معلم به کلاسنمی­آید: بوی خوش زندگی


اخراج از کلاس: یک بار برای همیشه


نمازخانة دبیرستان:قطعه ای از بهشت


امتحان پایان ترم: قلب­ها برای که می­تپد؟


پیام متقلب برای دیگران: چشم­هایم برای تو


راهی برای متقلبان:جیب­برها به بهشت نمی­روند


آنتن مدرسه: جاسوس سه جانبه


جای سیلی معلم: دایرةسرخ


صفرهای پشت سر هم: برج مینو


اعتراض برای نمره:شلیک نهایی


زنگ ورزش: المپیک دربازداشتگاه


شورای دبیران: جنگ نفتکشها


ناظم: پلیسآهنی


کنکور:بالاتر از خطر


دیدن معلم از دور: سایة عقاب­ها


نگاه معلم: بگذارزندگی کنم


دانشگاه: سرزمین آرزوها


خارج از مدرسه: آن سویآتش


بحث بامدیر: فریاد زیر آب


شاگرد اول کلاس: پرندة کوچک خوشبختی


پای تخته: لبةتیغ


منفی­های پشت سر هم: گلوله­های بی صدا


اولین دانش آموزی کهمعلم از او درس می­پرسد: قربانی


وراجی سر کلاس: مجوز مرگ


آخر کلاس: بهشتپنهان


مبصرکلاس: افعی


بوی جوراب بچه­ها: عطر گل یاس


دبیران مدرسة ما:تبعیدی ها


اخراج از مدرسه: می­خواهم زنده بمانم


دفتر دبیران: خانه ارواح


نمرة ده: شانسزندگی


اتاقورزش: جزیرة آدم خورها


سال آخر دبیرستان: سال­های بی­قراری


ساختمان مدرسه: آسمانخراش جهنمی


اخراجی­ها:بینوایان


رفتن به دانشگاه: هدف سخت


دفتر مدیر: کلبةوحشت


صاحباننمره زیر ده: سربداران


کیف­های دانش آموزان: محموله


ظرفیت نیمکت­ها: دونفر و نصفی


سوسک در کلاس: انفجار در اتاق عمل


کلاس خصوصی: وعدهپنهان


زنگادبیات: نان و شعر


دفتر ناظم: محکمة عدالت


حالت دانش آموز هنگامپاسخ دادن: زرد قناری


دانش آموزان رشتة ریاضی: سوته دلان


رفتار مشاور مدرسه بادانش آموزان: عاشقانه

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 15:28
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
مي‌روم شايد كمي حال شما بهتر شود

مي‌گذارم با خيالت روزگارم سر شود

از چه مي‌ترسي برو ديوانگي‌هاي مرا

آنچنان فرياد كن تا گوش عالم كر شود

مي‌روم ديگر نمي‌خواهم براي هيچ كس

حالت غمگين چشمانم ملال‌آور شود

بايد اين بازنده‌ي هر بار – جان عاشقم

تا به كي بازيچه اين دست بازيگر شود
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 10:39
+6
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
میدونی کی فهمیدم که خیلی صبورم ؟

وقتی که رفت و

من هنوز زنده ام ...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 00:51
+3
saman
saman
در CARLO

زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..


دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟


خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه


منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!


دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای


سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.


دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!


خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع


کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!


دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 17:22
+3
saman
saman
در CARLO
به يه جا ميرسي ديگه هيچي برات فرقي نداره
مهم نيست كي رئيس جمهور شه
مهم نيست آينده چي بشه
مهم نيست كسي باهات كار داره
مهم نيست كسي از دستت ناراحت بشه
مهم نيست كسي دوستت داره
مهم نيست دل كسي برات تنگ شده
آروم و بي سر و صدا و گوشه گير ميشي
فرقي نداره موبايلت شارز داره يا نه
مهم نيست خاموش شه
 فقط ميخواي به چيزي فكر نكني
يه هدفون هميشه تو گوشته
همون پشت ميز خوابت ميبره
 نه كاري ميكني
نه برنامه اي داري
چون مهم نيست چي بشه
نه اينكه آدم بي احساس و شلخته اي باشي
نشون دادي تو هر كاري بري موفقي
قبلا اين جوري نبودي
 همش براي شكسته شدن يه سري اعتماد و باوره
خيلي ها به اينجا نميرسن و خودكشي ميكنن
ولي تو حتي مردن و زنده بودنتم واست فرقي نداره
تا چند وقت پيش گير داده بودي ماشين ميخواستي 
الان قانع شدي به چن نخ سيگار و يه چيزي كه قبل و بعدش بزني
اميدوارم هيچ وقت حرفامو نفهمي
چون بايد برسي به اينجا كه بفهمي
منم تا همين جاشو ميدونم
تا حالام نديدم كسي از بعدش حرفي بزنه
ولي اميدوارم عاقبت به خير شيم
{-7-}هممون{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 16:09
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ