در آن شهري كه مردانش عصا از كور ميدزدند
همان شهري كه اشك از چشم ٫ كفن از گور ميدزدند
در آن شهري كه خنجر دسته ي خود نيز ميبرد
همان جايي كه پشت از دشنه ي خون ريز ميدزدند
در آن شهري كه مردانش همه لال و زنانش كورند
همان شهري كه از بلبل ٫ دم آواز مي دزدند
در آن شهري كه نفرت را به جاي عشق مي خواهند
همان جايي كه نور از چشم و عقل از مغز مي دزدند
در آن شهري كه پروانه به جاي شمع ميسوزد
همان شهري كه آتش را ز اشك شمع ميدزدند
در آن شهري كه زنده مرده و مرده بود زنده
همان جايي كه روح از تن و تن از روح ميدزدند
در آن شهري كه كافر مومن و مومن شود كافر
همان جايي كه مهر از جانماز باز ميدزدند
در آن شهري كه سگ ها معرفت از گربه آموزند
همان شهري كه سگ ها بره را از گرگ ميدزدند
در آن شهري كه چشم خفته ٫ از بيدار بينا تر
همان جايي كه غم از سينه غم ساز ميدزدند
من از خوش باوري آنجا محبت جستجو كردم
در آن شهري كه فرياد از دهان باز ميدزدند
مدرسة ما: پایگاه جهنمی
خروج از مدرسة: فراراز آلکاتراس
دیدن مدیر از دور: شبحی در تاریکی
نمرة بیست: افسانهآه
مدیرمدرسه: مرد 6 میلیون دلاری
شوخی با مدیر: بازی با مرگ
روز دادن کارنامه:حادثه در تونل کندوان
امتحان: شاید وقتی دیگر
روزی که معلم به کلاسنمیآید: بوی خوش زندگی
اخراج از کلاس: یک بار برای همیشه
نمازخانة دبیرستان:قطعه ای از بهشت
امتحان پایان ترم: قلبها برای که میتپد؟
پیام متقلب برای دیگران: چشمهایم برای تو
راهی برای متقلبان:جیببرها به بهشت نمیروند
آنتن مدرسه: جاسوس سه جانبه
جای سیلی معلم: دایرةسرخ
صفرهای پشت سر هم: برج مینو
اعتراض برای نمره:شلیک نهایی
زنگ ورزش: المپیک دربازداشتگاه
شورای دبیران: جنگ نفتکشها
ناظم: پلیسآهنی
کنکور:بالاتر از خطر
دیدن معلم از دور: سایة عقابها
نگاه معلم: بگذارزندگی کنم
دانشگاه: سرزمین آرزوها
خارج از مدرسه: آن سویآتش
بحث بامدیر: فریاد زیر آب
شاگرد اول کلاس: پرندة کوچک خوشبختی
پای تخته: لبةتیغ
منفیهای پشت سر هم: گلولههای بی صدا
اولین دانش آموزی کهمعلم از او درس میپرسد: قربانی
وراجی سر کلاس: مجوز مرگ
آخر کلاس: بهشتپنهان
مبصرکلاس: افعی
بوی جوراب بچهها: عطر گل یاس
دبیران مدرسة ما:تبعیدی ها
اخراج از مدرسه: میخواهم زنده بمانم
دفتر دبیران: خانه ارواح
نمرة ده: شانسزندگی
اتاقورزش: جزیرة آدم خورها
سال آخر دبیرستان: سالهای بیقراری
ساختمان مدرسه: آسمانخراش جهنمی
اخراجیها:بینوایان
رفتن به دانشگاه: هدف سخت
دفتر مدیر: کلبةوحشت
صاحباننمره زیر ده: سربداران
کیفهای دانش آموزان: محموله
ظرفیت نیمکتها: دونفر و نصفی
سوسک در کلاس: انفجار در اتاق عمل
کلاس خصوصی: وعدهپنهان
زنگادبیات: نان و شعر
دفتر ناظم: محکمة عدالت
حالت دانش آموز هنگامپاسخ دادن: زرد قناری
دانش آموزان رشتة ریاضی: سوته دلان
رفتار مشاور مدرسه بادانش آموزان: عاشقانه
زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..
دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه
منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای
سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!
خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع
کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!
دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !
باز نشر کن
1392/05/15 - 15:53