یافتن پست: #زنده

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
من اگه همین الانم زلزله بیاد با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هست میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم !
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 14:41
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
***اصفهان را نیمه خوانند از جهان***
***صد جهان من دیده ام در اصفهان***

***سرزمینی نیک فر و با شکوه***
***مردمانش برتر از شیـر ژیان***

***تا کنار زنده رودش پا نهی***
***زنده خواهی کرد هم روح و روان***

***تخت پولادش زمینی بس نکوست***
***بابی از ابواب ، در خُلد جَنا***

***ای دل ار خواهی روی اندر بهشت***
***تو بیا یک دم نشین در اصفهان***
(به افتخار دوستای اصفهانیم)
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 14:30
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
آدم و حوا

دادستان : نام تو چه بود ؟

آدم : آدم .

دادستان : فرزنده ؟

آدم : من را نه مادری و نه پدری بود بنویسید اول یتیم عالم خلقت .

دادستان : نام محل تولد ؟

آدم : بهشت پاک .

دادستان : اینک محل سکونت ؟

آدم : زمین خاک .

دادستان : آن چیست که بر گرده داری ؟

آدم : امانت است .

دادستان : قد تو ؟

آدم : روزی چونان بلند که همسایه خدای و اینک به قد سایه بختم به روی خاک .

دادستان : اعضای خانواده ؟

آدم : حوای خوب و پاک / قابیل خشمناک و هابیل خفته در خاک .

دادستان : روز تولدت ؟

آدم : در روز جمعه ای / به گمانم که روز عشق .

دادستان : رنگ تو ؟

آدم : اینک فقط سیاه ز شرم چونان گناه .

دادستان : چشمانت ؟

آدم : رنگی به رنگ بارش باران که ببارد ز آسمان .

دادستان : و وزن تو ؟

آدم : نرم چونان سبک که پرم در هوای دوست و نه آنچنان وزین که نشینم بر این زمین .

دادستان : جنست ؟

آدم : نیمی مرا ز خاک و نیمی دگر خدا .

دادستان : شغل تو ؟

آدم : در کار کشت امیدم به روی خاک .

دادستان : شاکی تو ؟

آدم : خدا .

دادستان : نام وکیل مدافع ؟

آدم : آن هم فقط خدا .

دادستان : جرم تو ؟

آدم : یک سیب از درخت وسوسه .

دادستان : تنها همین ؟

آدم : همین .

دادستان : حکم تو ؟

آدم : تبعید در زمین .

دادستان : همدست تو در گناه ؟

آدم : حوای آشنا .

دادستان : ترسیده ای ؟

آدم : کمی .

دادستان : از چه ؟

آدم : که شوم من اسیر این خاک .

دادستان : آیا کسی به ملاقات تو آمده ؟

آدم : بلی .

دادستان : که ؟

آدم : گاهی فقط خدا .

دادستان : داری تو گلایه ای ؟

آدم : دیگر گلی ای نه ولی !

دادستان : ولی چه ؟

آدم : حکمی چنین آن هم به یک گناه ؟

دادستان : دل تنگ شده ای ؟

آدم : زیاد .

دادستان : برای که ؟

آدم : تنها فقط خدا .

دادستان : آورده ای سند ؟

آدم : بلی .

دادستان : چه ؟

آدم : 2 قطره اشک .

دادستان : تو داری ضامنی ؟

آدم : بلی .

دادستان : چه کسی ؟

آدم : تنها کسم خدا .

دادستان : و آخرین دفاع ؟

آدم : میخوانمش چونان که اجابت کند دعا
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 12:20
+3
roya
roya


گفتی:


شاید برگشتم..


هنوز زنده ام!


به امید همان “شاید” ..


19f46e52c257.jpg

دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 14:58
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

اسامی بازیکنان و کادرفنی ۱۶ تیم لیگ برتر فوتبال


ادامه در دیدگاه



2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 14:24
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از حسرت های بچگیم خون دماغ شدن بود !
خیلی حس و ژست باکلاسی بود . . .
همه بهت توجه می کردن در حد شهید زنده !
:)))))))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 12:34
+6
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii
2تا رفیق عاشق یه دختر بودن  دختره سه تا پیک میریزه دوتاشو میزاره جلو ذو تا رفیقا  میگه تو یکیش زهره بخورید.....!

هرکی زنده موند من با اون ازدواج میکنم .....

اولی... میخوره و میگه : سلامتی رفیقم که من بمیرم اون به عشقش برسه

دومی....میگه: به سلامتی رفیقم که من بممیرم اون به عشقش برسه

دختره هم میخوره و میگه: زهر تواین بود ...!

به سلامتییه دوتا رفیقی که من بمیرم رفاقتشون بهم نخوره......


             {-35-}  سلامتی هرچی رفیقه{-35-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 02:42
+5
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
خداي خوبم...

بخاطر تمام لحظه هايي كه منتظرم بوديو نيومدم ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه منو ديديو من نديدمت ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه برام خوب خواستيو من بد كردم ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه اميدتو نا اميد كردم ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه برام وقت گذاشتي و من وقت نداشتم ، منو ببخش...

بخاطر تمام لحظه هايي كه تنهام نگذاشتي و من خودمو تنها ديدم ......

بخاطر تمام لحظه هايي كه به مهربون بودنت ، بخشنده بودنت ، آمرزنده بودنت ، بزرگ بودنت و بودنت ...شك كردم ؛ منو ببخش..

بخاطر تمام لحظه هايي كه اشكهام براي كسي جز تو بود....

بخاطر تمام لحظه هايي كه خواهش ها و التماسام براي كسي جز تو بود...

بخاطر تمام لحظه هايي كه لذتها و شادي هام براي كسي جز تو بود...

منو ببخش..

دیدگاه  •   •   •  1392/05/6 - 13:54
+7
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

ای چشم خمارین تو و افسانه نازت وی زلف کمندین من و شبهای درازت شبها منم و چشمک محزون ثریا با اشک غم و زمزمه راز و نیازت خود کیستی ای نغمه نوازنده بی سیم امشب به جگر می خوردم زخمه سازت باز آمدی ای شمع که با جمع نسازی بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت سر کن به شب و ناله شبگیر من ای دل تا شبرو عشقیم نشیب است و فرازت خواننده نمازم من اگر قبله ندانم ای کعبه دلها که بخوانم به نمازت

دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 12:25
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


وقتی نه دستی برای گرفتن است… نه آغوشی برای گریه… نه شانه ای برای تکیه… انتظار نداشته باش خنده ام واقعی باشد. این روزها فقط زنده ام تا دیگری زندگی کند…!!


دیدگاه  •   •   •  1392/05/4 - 01:03
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ