reza
مگسی را کشتم،نه به این جرم که حیوان پلیدیست بد است.و نه چون نسبت سودش به ضرر 1به 100است...ظفل معصوم به دور سر من میچرخید،به خیالش قندم.یا که چون اغذیه مشهورش تا به آن حد گندم.ای دو صد نور به قبرش بارد،مگس خوبی بود.من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد*مگسی را کشتم* (زنده یاد حسین پناهی)
reza
باتو هستم ای غریبه،آشنایم میشوی؟
آشنای گریه های بی ریایم میشوی؟
من تمام درد باران را خودم فهمیده ام ...
مثل باران آشنای بی صدایم میشوی؟
روزگار، این روزگار بی خدا تا زنده است
ای غریب آشنا، آشنایی با خدایم میشوی؟
من که شاعر نیستم شکل غزل را میکشم
رنگ سبز دلنشین صفحه هایم میشوی؟
ای غریبه با شکوه و دلخوشی
همسرای خنده های باصفایم میشوی؟
بوی غربت میدهد این لحظه های بی کسی
با تو هستم ای غریبه آشنایم میشوی؟؟؟؟
mitra
لنگه های چوبی درب حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند
ولی خوش به حالشان که لنگه ی همند...................................
زنده یاد حسین پناهی
reza
کلاغ در همه ی زبانها می پرد
مار در همه ی دنیا می گزد
و قورباغه اگر نخواند
زنده نیست
قورباغه نیست
فقط ماییم
در سرزمینی کوچک
که مارمان گزیده است
کلاغمان پریده است
و قورباغه هایمان ابوعطا می خوانند
هومن هویدا
niceeeeee
1390/12/23 - 11:06niceee
1390/12/23 - 11:07