یافتن پست: #زندگی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از الان حسودیم میشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به اونی که میخواد یه عمر با من زندگی کنه!
خدا شانس بده :|
والا خر شانس -_-.
دیدگاه  •   •   •  1393/04/27 - 15:38
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
توی زندگی یه جاهایی هست
که بعد از کلی دویدن وای می ایستی
سرتو میندازی پایین و آروم میگی :
دیگه زورم نمی رسه...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/27 - 12:31
+3
yagmur
yagmur




آن هنگام که مادرت پیرتر میشود؛

و چشمهای گرانبها و با ایمان او،

زندگی را آنگونه که [زمانی میدید ] نمیبینند؛

زمانیکه پاهایش فرسوده میگردند،

و برای گام برداشتن نمیتوانند او را یاری دهند؛



در آن هنگام بازوانت را برای یاری او به کار گیر،

با خوشی و سرمستی از او نگاهبانی کن،

زمانی که اندوهگین است،

بر توست که تا آخرین گام او را همراهی کنی،



اگر از تو چیزی میپرسد،

او را پاسخگو باش،

و اگر دوباره پرسید،

باز هم پاسخگو باش،

و اگر دگربار پرسید، دگربار پاسخش گو،

نه از روی ناشکیبایی، بلکه با آرامشی مهربانانه،



واگر تو را به درستی درنمی یابد،

شادمانه همه چیز را برای او بازگو،

ساعتی فرا میرسد، ساعتی تلخ،

که دهان او دیگر هیچ درخواستی را بیان نمیکند .
دیدگاه  •   •   •  1393/04/26 - 17:23
+5
yagmur
yagmur
tigrantsitoghdzyanmilleniummirror.jpg




مرا با هفت رنگ عشق نقاشی کن...

مرا خاکستری نقاشی نکن!

مرا آنگونه که هستم نقاشی کن

مثل یک آه از ته دل

به رنگ زندگی ، صورتی نقش بزن

منو با دلی پروسواس و با احساس

به رنگ یاس

بدون خواهش به رنگ آرامش

آبی نقش بزن

چشمانم را عسلی به یاد نگاه های شیرینمان

لبهایم را مثل نیمه سیب که مانده بی نصیب

سرخ نقش بزن

نه حسرت دیروز ، نه اندیشه فردا

امیدم را سبز نقش بزن

عشقمان را شرابی نقاشی کن

گوارا هر قدر بنوشیم از آن

نوشِ من و تو

هفت رنگ عشقم را قاب احساست کن

و آویز دلت....

تا ابد محبوب من..........
دیدگاه  •   •   •  1393/04/26 - 16:53
+1
yagmur
yagmur
images.jpg





چه پریشان خاطرست

احوالم!

گاهی میان بودن و نبودن

من حاشیه نشین تو می شوم

و تو از متن زندگیم محو می شوی

پشت هر لبخندت،

هزار سکوت به تو هدیه می دهم

پیمانه ذهنم لبریز از یاد تو می شود

من با خیالت نفس می کشم

این حواس پرت ، احوال من می شود...


<img src=" />">






دیدگاه  •   •   •  1393/04/26 - 16:39
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﺯ ﺑﺲ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺷﺪﻩ 2ﺭﻭﺯﻩ
ﻫﻤﺶ ﭼﺸﻤﻢ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﯿﻪ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﮕﻢ
ﺍﻻﻧﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻠﯿﺨﺎﻧﯽ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﻪ ﺑﻬﻢ ﺩﻋﻮﺗﻢ
ﮐﻨﻪ ﻣﺎﻩ ﻋﺴﻞ ﺑﺮﯾﻢ ﺯﺍﺭ ﺑﺰﻧﯿﻢ ﺩﻭﺗﺎﯾﯽ والا ب قرعان
دیدگاه  •   •   •  1393/04/26 - 15:06
+2
yagmur
yagmur
کاشکی شعر مرا میخواندی:
گاه می اندیشم
می توانی تو به لبخندی، این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا زندگانی بخشد

….
چشمهای تو به من می بخشد
شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی


http://s2.picofile.com/file/7892339351/hzt08hamdpggp31nnaqg.jpg

دیدگاه  •   •   •  1393/04/25 - 23:54
*elnaz* *
*elnaz* *
چه لذتی داره صبح بلند بشی
ببینی یه نامه به آینه اتاق چسبیده شده با این مضمون:
«سلام دلیلِ زندگی
صبحِ قشنگت بخیر ...
امروز نمی خواد بری سرِ کار
چمدون جمع کن می خوایم بریم سفر
چمدون نبستم که به سلیقه خودت برام لباس بذاری
شب پرواز داریم...
نمی گم کجا که غافلگیر شی!
راستی ...
قربونِ چشمات برم که الان متعجبه و می دونم اگه اونجا بودم
جیغ می زدی و بغلم می کردی
دوست دارم همسفرِ زندگیم»
.
.
.
.
فقط خواستم یاد آوری کنم لذت داره!
وگرنه همچین شریک زندگی حتی در حد افسانه هم وجود نداره!
به زندگیتون برسید...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/25 - 19:01
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شهید کن خودت را با ترامادول / دوباره اشتباه کن با ترامادول
دوباره تباه شو با ترامادول / سیاه شو سیاه شو با ترامادول
باز با من اشتباه کن / زندگی خود را تباه کن
باز با تو اشتباه می کنیم / زندگی خود را تباه می کنیم
دیدگاه  •   •   •  1393/04/25 - 18:12
+4
yagmur
yagmur
http://upcity.ir/images2/53786291489464674120.jpg

%E3%83%8F%E3%83%BC%E3%83%88_%E5%8F%AF%E6آدمهایی هستنـد ک ِ آدمـ َند!

دستانتـآن را دَم به دقیقه میبوسند ُ بو میکشند

گاهی می آیند از دور نگآهتـآن میکنند ُ قربان صدقه راه رفتن تـان میروند

در خلوتـ دو نفری ِتـآن ولووم صدایشان را بالا میبرنـد ُ

تآ ته ِ نفسهایشان دیوآنه وار صدایتان میکنند ُ

دوستت دارم هایشآن را پشت سر هم تکرآر میکنند،

جلویتـ ناگهانی سبز میشوند تـا کمی ذوق ُ شوقت ـان را ببینند،

ک ِ یکـ هوو دستانتـان باز شود ُ جآنی بگیرید از هم...

از پشت سر دستانتـان را میگیرند ُ

سعی دارند مآندنتــآن را همیشگی کنند و قهر ها را پس بزنند ُ شمآ رآ دریابند

آدمهایی هستند ک ِ خستگی ـتآن را به جآن میخرند ُ

هیچ گآه منت ـی از سویشآن روی ِ سرتآن سنگینی نمیکنـد !

آدمهایی ک ِ کآر و زندگیشآن ، مآل ُ مقامشـآن ،

تنها داراییشآن دو جفتـ چشمآنتـان است ُ بـَس ! یا شاید دستانتـان ... !

شب ها سرشآن را روی ِ بالشت میگذارند ُ

صبح ها به اُمید ِ هوآی ِ دیدنتـآن چشمآنشان را به روی ِ دنیآ باز میکنند،

همین آدم ها هستند ک ِ نمآز عشق رآ ب ِ جآ می آورند

آدم هایی هستند ک ِ هرچه بنویسی ـشآن تمآم بشو نیستند ک ِ نیستند

این ها آدمهایی هستند ک ِ

با وجودشان عشق ، لبخنـد ، زندگـی ، مزه ی ِ
عسل به دهآنمــان میگیرد!%E3%83%8F%E3%83%BC%E3%83%88_%E5%8F%AF%E6




دیدگاه  •   •   •  1393/04/23 - 01:06
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ