یافتن پست: #زن

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
همه چیز زود شروع شد
عاشقی
دلتنگی
رفتن تو...
اما نمی دانم چرا تمام نمیشود عشق تو در من ...
حالا که رفته ای
ساعت ها به این می اندیشم که چرا هنوز زنده ام ؟مگه نگفته بودم بدون تو می میرم ؟
خدا یادش رفته مرا بکشد یا تو قرار است برگردی ؟
دیدگاه  •   •   •  1394/02/12 - 22:32
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
درد دل کــه میکنــی …
یعنـــی ضعــف هایـت را …
درد هایــت را …
میگذاری در سینـــی و تعــــارف میکنــی …
کــه هـرکدامـــش را کــه میخواهنـد بردارنـــد ...
تیــــز کننـــد ...
تیــــغ کننـــد …
... و بزننـــد بـــه روحــــت ...
دیدگاه  •   •   •  1394/02/12 - 22:26
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
" به مردی دل ببند که از علاقه اش به خودت مطمئنی"
قانون ِ رابطه های دوتایی این است
مرد باید عاشق تر باشد
مرد است که باید برای داشتنت تلاش کند
مرد است که باید پر باشد از نیاز ِ به تو
مرد است که باید بجنگد
تو چرا نشستی کنج اتاق و زانوهایت را بغل گرفتی
و اشک میریزی و روزهایت را آتش میزنی.هان؟
چند سالت است مگر؟
اینکه مینویسی خسته شده ای..
اینکه مینویسی دیگر کشش نداری..
این فاجعه است !
میفهمی؟فاجعه...
این روزهایت، بهترین روزهایت هستند...
حالاست که باید بخندی ،
حالاست که باید رها باشی و آزاد
حالاست که باید دخترانگی کنی ،
نه که همه را خط بزنی و بنشینی کنج اتاق
و دیوارهایش را خراش دهی و زار بزنی
برای نداشتن ِ مردی که حواسش هم به تو نیست !
برگرد دختر...برگرد به زندگی!
دیدگاه  •   •   •  1394/02/12 - 22:23
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میدونی سخت ترین لحظه ی زندگی چیه؟وقتی بفهمی واسه کسی که تموم زندگته فقط یک تجربه ای...
دیدگاه  •   •   •  1394/02/12 - 22:22
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادمه خیلی تعصبی و غیرتی بودی....
الانم هستی؟؟؟؟
کجایی که ببینی کسی ک قراره به عنوان همسر آیندم انتخابش کنم از هم آغوشی با من حرف میزنه....هاااا؟؟ کجایی نامرد؟؟
کجایی که برام غیرتیشی؟؟کجایی که خون راه بندازی که نباید عروس کسی دیگه بشم؟؟!!
کجایی لعنتیییییییییییی؟؟
کجایی که ببینی لج کردم با خودم با تو...هه...هرچند برا تو که مهم نیس...
کجایی که ببینی یکی عاشقمه جونشو واسم میده
میخواد خوشبختم کنه ولی تو با منو احساسم بد کردی کاری کردی که از عشقو عاشقی بترسم اما من ی دخترم با احساساتم زندم باز عشقو تجربه میکنم...اون کسی که عاشقمه رو اونقد خوشبخت میکنم که هر روزت بشه حسرت خوردن که چرا از دستم دادی...
دیدگاه  •   •   •  1394/02/12 - 22:17
محمد
محمد
در زندگی ... ،
آدمهایی هستند که سهمیه مان را برمیدارند و میخورند ،
و آنچه میماند برایمان اندکی ست ،
این آدمها طلا هستند و بالاتر از آن !
پدر را میگویم و مادر را ،
وقتی غم و غصه هایمان را میخورند ...
و با دعا و راهنمایی هایشان ،
غم و غصه ای برای خوردن برایمان باقی نمی گذارند...
آری،
بعد از دست دادنشان است که حجم عظیم غمها در سفره زندگی ،
خود را نمایان ،
و چشمانمان را بارانی بارانی بارانی می سازد ...

" پدرم روزت مبارک ؛ مادرم روزت مبارک "

سالروز تولد حضرت علی علیه السلام و روز مرد و پدر مبارک

دیدگاه  •   •   •  1394/02/7 - 18:16
+4
dr.amirjadidi
dr.amirjadidi
تومهربونی.باره جونی نیمه ماهی تواسمونی باتونوشتی باسم نوشتی تااخرخط برام نوشتی ..نمیخوام هبچ کسی یارمن باشه همدم رفیقوراه من باشه من فقط تورومیخوام ستاره شبم بشی توشریک خنده تب ام بشی ...توکه خدامی همه اش باهامی توکه تمام اوج صدامی توارزوی تنها ارزومی توخودماهی سوزنگاهمی .نمیخوام هیچ کسی یارمن باشه همدم رفیق راه من باشه من فقط تورومیخوام ستاره شبم بشی توشریک خنده تب ام بشی ...دوست داشتن ات قداون ستاره های اسمونت توروخواستن ات.مثل اون صورت ماه مهربونت تواس هرچی باشه میدم تاونشوتابای جون میدهم ..نمیترسم ازهیچ کس ناکس تاتمام هستی این دل بی کسی............
دیدگاه  •   •   •  1394/02/5 - 00:22
+1
dr.amirjadidi
dr.amirjadidi
زن لره فردای عروسی به شوهرش میگه صبح بخیرعزیزم.../َ لره نگاهش میکنه میگه:واقعاکه بررویی اگه یک نفرکاری بامن میکردتاشیش ماه روم نمیشدتوروش نگاه کنم.؟؟
دیدگاه  •   •   •  1394/02/5 - 00:21
+1
dr.amirjadidi
dr.amirjadidi
به لره میگن روزقیامت بل صراط ازموباریکتره وازتیغ تیزتره؟شماچطورردمیشید؟میگه:ماعشایریم همین طرف بل چادرمیزنیم؟
دیدگاه  •   •   •  1394/02/5 - 00:20
+1
dr.amirjadidi
dr.amirjadidi
عاشق ات شدم ریزه ریزه حرف میزنی گل میریزه ........وقتی که میخندی به روی من غم ازدلم میگریزه توچشمات میچرخه به سوی من غم ازدلم میگریزه ......
دیدگاه  •   •   •  1394/02/5 - 00:18
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ