یافتن پست: #زن

عباس
عباس

بابابیدارشوپاشوبابا باهات حرف دارم توقول دادی بمونی روزای سخت


بامن توخوابی نمیبینی پسرت شکسته پراش فرداشب که اومدی خونه خسته نباش


باشه...منم دنبال دود نمیرم حرفامو گوش کن چرا زودمیگی نه. بیامثل


همیشه یه دنده نباش فکرنکن اون بیرون هنوز قشنگ شباش بیرون گرگ


نباشه آدماش دارن پوستی توفقط یه پدر نیستی واسم دوستی پس


زیربارزندگی خم نشورفیقم بابا میدونی چندوقته خندتو ندیدم گفتی همیشه


خوش باشواما دل به فردا نده دل بده به خداکه ازهمیشه تنهاتره کاش


وقتی مثل همیشه میزنه به سرم بخندی بگی خدابزرگ پسرم بابانخواب


بخوابی فردامثل امروزه بابا ببین چه طوری نسلم داره میسوزه ولی مردم


همه به این نسل سازنده مینازن نمیدونن اونا مادر زخمی این دنیارو


میسازن اون بیرون یه جامه هست که همیشه فلجه تازگیاروسراکثرشون


کلاه کجه بیرون یه جامعه هست که پی جهان مدرنه ولی به موقش با اعتقادعلم


داره حسینه ببین توی خیابوناپرازجونه که بیکارن یامعتادن یا دونبال دارو


خونه تا چشما یخونشونوخونواده نبینه یادزدکی مست کنن چون خلاف قوانینه

دیدگاه  •   •   •  1393/07/7 - 15:24
+7
بابك
بابك
خانم معلم:سه تا پرنده هست يکي رو با تير بزنيم چند تا داريم؟
شاگرد:هيچ?!
معلم:چرا؟
شاگرد:بقيه ميپرن ديگه!
معلم:دو تا داريم اما از طرز فکرت خوشم اومد حالا شما يه مسئاله بسازيد!
شاگرد:سه تا خانم بستني ميخورن يکي ليس ميزنه يکي گاز ميزنه يکي ميکنه دهنش درمياره کدوم شوهر داره؟
معلم سرخ ميشه ميگه اونيکه مي کنه دهنش!
شاگرد:نه اونيکه حلقه دستشه ولي از طرز فکرت خوشم اومد ...
دیدگاه  •   •   •  1393/07/5 - 11:22
+9
بابك
بابك
به بعضی ها بایدگفت زیاد به خودت نناز...
ﻣن ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﺯدم ﮐﻪ ﺗﻮ حتی ﺯﻧﮓ ﺧﻮﻧﺸﻮﻧﻮم نمیﺗﻮﻧﯽ ﺑﺰﻧﯽ ﺩر بری…!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/07/5 - 10:46
+7
sonya
sonya
http://shabhayetanhayi.ir/wp-content/uploads/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DA%A9_www.shabhayetanhayi.ir-28.gif

..ازمن یه نصیحت..... ...اونی كه یكبار تـــنهـــات گذاشت بازم تنهات میذاره... ...اونی كه یه باربهت خـــیـــــانــــت كردبازم خیانت میكنه... ...اونی كه یك باررفــــیـــق نـــیـــمــــه راه شده بازم وسط راه رهات میكنه... ...اونی كه رفـــتــــه دیگه رفـــتـــه...درروبه روش بـــبنـــد و نذار با زندگیــــت بازی كنه... دیگه هیچوقت بهش اعتمادنكن....هیچوقت... خاكستر سيگارم را از پنجره... به بيرون مي ريزم... آي آدم ها... دنياي شما زير سيگاري من است!!!

http://8pic.ir/images/mscey1nq96da5sc82l96.gif

خاكستر سيگارم را از پنجره... به بيرون مي ريزم...
آي آدم ها... دنياي شما زير سيگاري من است!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/07/4 - 13:57
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر
لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب
بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت
توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت
.
.
.
یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه !
.
.
.
.
.
.
همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم
تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته
.
.
.
.
.
یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که
زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!
افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه
از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود
.
.
.
من مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فک میکردم که
اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !
.
.
.
.
وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم
الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم
گوشه کلاس دم سطل آشغال بتراشیم
.
.
.
.
تو مدرسه آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم
درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن
.
.
.
.
.
..
یادتون میاد
اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !!!!!!!!!!
یادش به خیر.........
1 دیدگاه  •   •   •  1393/07/4 - 11:05
+8
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﻭﺍﮐﻨﺶ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﻤﻴﻖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ
.
.
.
.
.
.
.
.
. ﺯﻥ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻲ : ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﺯ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﻭ ﺧﻴﻠﻲ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ...
ﺯﻥ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺎﺕ ﺩﯾﻮﻭﻧﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ...
ﺯﻥ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ : ﭼﻴﻴﻴﻴﻴﯾﯿﯿﯿﯿﯿهههه؟
ﺑﻴﺎ ﻣﻨﻮ ﺑﺨﻮﺭ ! ﺑﺎﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﻨﻪ ﺍﺕ ﺍﻳﻨﺎ ﺑﻮﺩﻱ، ﭼﻴﺰ ﻳﺎﺩﺕ
ﺩﺍﺩﻥ؟
دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 16:32
+5
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻧﻴﺪ
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺒﺎﺱ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﯼ ﺣﮑﻤﻮ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻦ
ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﻱ ﺯﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮎ ﺑﻮﺩ
ﺯﻥ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮ ﭼﺎﻟﻪ ﻭ ﺗﺎﺳﻴﻨﻪ ﺯﻳﺮﺧﺎﮎ ﺑﻮﺩ
ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺒﺨﺸﺘﺶ،
ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﭘﺮ ﺳﻨﮓ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩﺀ ﺩﺳﺘﻮﺭ
ﻗﺎﺿﻲ
ﻣﻴﮕﻔﺖ ﭼﺮﺍ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻱ،ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﭼﻲ ﺑﺮﺍﺕ ﮐﻢ
ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ؟
ﺯﻧﻪ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺁﺧﻪ ﺍﻭﻥ ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺷﺖ،
ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﻮﺩ،
ﺍﻳﻨﻮ ﺑﻔﻬﻢ
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﺩﺍﺩ : ﻣﻴﺰﺩ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﺒﻮﺩﻡ
ﻣﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﮐﻲ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﮐﺎﺭ ﻣﻴﮑﺮﺩﻡ
ﻫﻤﺶ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮﻥ ﺑﻮﺩ .
ﺧﻴﻠﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺑﻮﺩ
ﺍﻭﻥ ﻣﺮﺩﺧﻴﺎﻧﺘﮑﺎﺭﻣﻴﮕﻒﺕ : ﻓﻘﻂ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻮﺱ ﺑﻮﺩ
ﻫﻤﻴﻦ
ﺯﻧﻪ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﺩ : ﻧﺎﻣﺮﺩ،ﮐﺜﺎﻑﺕ،ﺁﺷﻐﺎﻝ
ﺷﻮﻫﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻻﺩﻳﺪﻱ ﻫﻴﭽﮑﺲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺯﻧﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﺑﺨﺎﻃﺮﺩﺧﺘﺮﻣﻮﻥ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺶ
ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻴﮑﻨﻢ
ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﺍﺩﻣﻴﺰﺩﻥ ﺑﺒﺨﺸﺶ ﺑﺒﺨﺶ
ﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﻣﻴﮕﻔﺘﻦ ﺑﮑﺸﺶ ﺑﮑﺶ
ﺷﻮﻫﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺁﻗﺎﻱ ﻗﺎﺿﻲ ﺣﮑﻤﻮ ﺍﺟﺮﺍ ﮐﻨﻴﺪ
ﻗﺎﺿﻲ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺯﻥ ﮐﺮﺩﻭ ﮔﻔﺖ ﻭﺻﻴﺘﻲ ﻧﺪﺍﺭﻱ؟
ﺯﻧﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺰﺍﺭﻳﺪ ﺑﺮﺍ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭﺑﭽﻤﻮ ﺷﻴﺮ ﺑﺪﻡ
ﯼ ﺑﭽﻪ 20 ﻣﺎﻫﻪ،ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺗﻮﺑﻐﻞ ﻣﺎﺩﺭﺵ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮐﺎﺭﮐﺮﺩﻥ ﺷﻴﺮﻧﺨﻮﺭﺩ
ﺗﺎﺑﭽﻪ ﺭﻭﺟﺪﺍﻣﻴﮑﺮﺩﻥ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺷﻴﺮﺷﻴﺮ
ﭘﺪﺭﺵ ﺍﻭﻣﺪﺟﻠﻮﮔﺮﻓﺘﺶ ﻭﮔﻔﺖ ﭘﺲ
ﭼﺮﺍﺷﻴﺮﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻱ؟
ﺑﺎﻭﺭﺗﻮﻥ ﻧﻤﻴﺸﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺖ
ﺁﺧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺴﺘﻨﻴﺶ ﺧﻮﺷﻤﺰﺗﺮﻩ
:|
ﺭﻭﺍﻧﯿﻢ ﺧﻭﺩﺗﯽ
1 دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 16:14
+6
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی

نت رو بدون پسر تصور کنین:


.


.



..


.



.


دخدره عکس میذاره:


تعداد لایک:2 تا


تعداد کامنت :4 تا


کامنتها: اه بازم این لباستو پوشیدی؟


خانومی این رژ اصـــن بهت نمیاد


دیسلایک!


بعلــــــــــه پسر که نباشه زندگی جریان نداره .
دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 15:58
+2
محمد حسن کاظمی
محمد حسن کاظمی
میدونی وقتی خدا داشت بدرقمون میکرد چی گفت؟
گفت جایی که داری میری غرورت رو می شکنن
وبه احساس پاکت سیلی میزنن
نکنه ناراحت بشی
من تو کوله پشتیت عشق گذاشتم، تا ببخشی
خنده گذاشتم
تا بخندی
اشک گذاشتم
تا گریه کنی
و مرگ گذاشتم
تا بدونی دنیا ارزش بدی و نداره ♡♡♡
دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 13:05
+2
*elnaz* *
*elnaz* *

گاهی سکوت می کنی 
چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرف بزنی
گاهی سکوت میکنی چون واقعا حرفی برای گفتن نداری
سکوت گاهی یک اعتراضه و گاهی هم انتظار
اما بیشتر وقتها سکوت برای اینه که
هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که تو وجودت داری توصیف کنه...
و این یعنی همون حس تنهایی...!

" خسرو شکیبایی "

دیدگاه  •   •   •  1393/07/2 - 22:27
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ