یافتن پست: #زیاد

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

قلعه‌نویی: هنوز به شرایط ایده‌آل نرسیدیم/چون تراکتور را آسیایی کردم از من ناراحتند



ادامه مطلب در دیدگاه



 

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 00:41
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

فرکی: سپاهان از دو تک موقعیت خود نهایت استفاده را برد/خوشایند بازی نکردیم



ادامه مطلب در دیدگاه



 

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/5 - 00:32
+1
saman
saman
در CARLO
 یه بار که سوار تاکسی شده بودم درست کنار در سمت راست نشسته بودم و مسافر بغل دستیم میخواست پیاده بشه ، منم پیاده شدم که اون بتونه پیاده بشه ، بدشم بدون توجه به این که کسی کنارمه دوباره سوار شدم ، چون یه خورده هم تو فکر بودم دیگه زیاد به اطرافم نگاه نمیکردم، خواستم درو ببندم که دیدم در بسته نمیشه بازم بدون اینکه نگاه کنم دوباره درو بستم که دوباره بسته نشد برای بار سوم که عصبانی شدم خیلی محکم درو بستم که این دفعه بسته شد!!! به در که نگاه کردم دیدم یه پیرمرده که داره هاج و واج به من نگا میکنه! نگو هی میخواسته سوار بشه من نمیزاشتم سوار بشه!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:52
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
3 دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 22:52
+6
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
تمام غصه ها دقیقا از همان جایی آغاز می شوند که ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت .
اندازه می گیری !
حساب و کتاب می کنی !
مقایسه می کنی !
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای ،
که زیادتر دل داده ای ،
که زیادتر گذشته ای ،
که زیادتر بخشیده ای ،
به قدر یک ذره ،
یک نقطه ،
یک ثانیه حتی !
درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که به نام عشق می بریم ...

دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 13:23
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
معنای جهنم !

یك انگلیسی ؛ یك آمریكایی و یك ایرانی مردند و همگی رفتند جهنم

فرد انگلیسی گفت: دلم برای انگلیس تنگ شده
می خواهم با انگلستان تماس بگیرم و ببنیم بعضی افراد آنجا چه كار می كنند...

تماس گرفت و به مدت 5دقیقه صحبت كرد

سپس گفت : خب، شیطان چقدرباید برای تماسم بپردازم؟؟

شیطان 5 میلیون دلار خواست

5 میلیون دلاز!!!!!!!!!!!

...

انگلیسی چك كشید و برگشت روی صندلی اش نشست

فرد آمریكایی خیلی حسود بود و شروع كرد به جیغ و فریاد كه من هم می خواهم با امریكا تماس بگیرم و از اوضاع اونجا با خبر شوم..

او تماس گرفت و به مدت 10 دقیقه صحبت كرد.سپس گفت: خب شیطان، چقدر باید بابت تماسم پرداخت كنم؟

شیطان 10میلیون دلار خواست، 10 میلیون دلار!!!!!!!!!!

امریكایی چك چكشید و برگشت بر روی صندلی اش نشست

و اما فرد ایرانی خیلی خیلی حسود بود.او شروع كرد به جیغ و فریاد كه من هم می خواهم با ایران تماس بگیرم و از اوضاع آنجا باخبر بشوم

او با ایران تماس گرفت و به مدت 12ساعت صحبت كرد

سپس گفت: خب شیطان، چقدر باید برای تماسم پرداخت كنم؟

شیطان گفت: یك دلار
فقط یک دلار؟

شیطان گفت : بله
از جهنم به جهنم داخلی حساب میشه
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 13:12
+4
saman
saman
در CARLO



 زنها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می كنند البته بدون بخارش هم بدرد نمی‌خورد.


 زن ها مثل پیاز هستند ظاهر سفید و ظریفی دارند اما باطنشان اشك آدم رو در می‌آورد.


 زنها مثل سكوت هستند با كوچكترین حرفی می شكنند.


 زنها مثل چراغ راهنمایی هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزنی باز هم مرتب رنگ عوض می كنند.


 زنها مثل تخت خوابگاه هستند نو و تازه هایشان كمیابند و كهنه هایش هم سرو صدا زیاد می كنند.


 زن ها مثل الكل هستند دیر بجنبی همه شان می پرند.


 زنها مثل ظرف سفالی هستند بدون رنگ و لعاب جلوه ای ندارند.


 زنها مثل كامپیوتر هستند یك بار خودش را میگیری و یك عمر لوازم جانبی آنرا.


 زنها مثل كیك خامه ای هستند با نگاه اول آب از لب و لوچه آدم آویزان میشود اما كمی بعد دل آدم را میزند.


♦ زنها مثل بچه ها هستند تا وقتی كه ساكتند خوبند

دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 17:46
+4
saman
saman
در CARLO
یه همایشی برای زنها به اسم چگونه با همسر خود عاشقانه زندگی کنید برگزار شده بود
توی این همایش از خانومها سوال شد : چه کسانی عاشق همسرانشون هستند ؟
همه ی زنها دستاشون رو بالا بردن
سوال بعدی این بود که : آخرین باری که به همسرتون گفتید عاشقش هستید کی بود؟
بعضی ها گفتن امروز ... بعضی ها گفتن دیروز... بعضی ها هم گفتند یادشون نمییاد
بعد ازشون خواستند که به همسرانشون اس ام اس بفرستند و بگن: همسر عزیزم من عاشقت هستم
همه اینکار رو کردند
ازشون دوباره درخواست کردند گوشیشون رو بدن به کناریشون تا جواب اس ام اسهایی که براشون
اومد بود رو بلند بخونن
خوب یکسری از جواب اس ام اس ها رو براتون نوشتم:

شما؟ -
اوه مادر بچه های من ، مریض شدی؟ -
عزیزم منم عاشقتم -
حالا که چی ؟ بازم ماشین رو کجا کوبوندی؟ -
من منظورت رو متوجه نمی شم؟ -
باز دوباره چه دست گلی به آب دادی ؟ این سری دیگه نمی بخشمت -
؟؟!! -
خوب برو سر اصل مطلب ، چقدر پول لازم داری؟ -
من دارم خواب می بینم ؟ -
اگه نگی این اس ام اس رو واقعا برای کی فرستادی قول میدم یکی رو بکشم -
ازت خواستم دیگه تو مشروب خوردن زیاده روی نکنی -
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 17:03
+3
saman
saman
در CARLO
زیاده خواه نیستم !


جاده‌ ی شمال.. یک کلبه ی جنگلی‌..


یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی..


کمی‌ هیزم.. کمی‌ آتش.. مه‌ِ جنگلی‌..


کمی‌ تاریکی ‌ِ محض.. کمی‌ مستی.. کمی‌ مهتاب..


و بوی یـار.. و بوی یـار.. و بوی یـار ...!


تـو باشی


مـن باشم


و ...هــیچ !


دنــیـا هم ارزانی خودشان ...♥
دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 09:28
+4
sara
sara
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می¬شد و بر می¬گشت!پرسیدند:چه می¬کنی؟پاسخ داد:در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می¬کنم آن را روی آتش می¬ریزم...گفتند:حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می¬آوری بسیار زیاد است و این آب فایده¬ای ندارد.
گفت:..شاید نتوانم آتش را خاموش کنم،اما آن هنگام که خداوند از من می¬پرسد:زمانی که دوستت در آتش سوخت تو چه کردی؟؟پاسخ می¬دهم:هر آنچه از من بر می¬آمد!!!!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/31 - 09:10
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ