یافتن پست: #زیاد

Tiam Mohseni
Tiam Mohseni
مهدی یراحی!
4 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 01:00
+15
reza
reza
واقعا بعضی جمله ها رو باید تو زندگی همش زیر لب تکرار کرد: (( در زندگی زیاد بودند دست هایی که برایم تکان دادند اما خیلی کم بود دست هایی که تکانم دادند)).
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 21:16
+3
ronak
ronak
چرتکه می اندازم روز های نبودنت را
این روز ها بدهی ات داره زیاد می شه...
نمی خواهی بازگردی؟
نترس !
ارزان حساب می کنم!
اگر برگردی قول می دهم تمام بدهی ات را
به آغوش پرمهرت بفروشم ..
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 16:24
+4
mah3a
mah3a
اُمُل نیستم!
دل می خواستم از تو، نه تن!
تن فروش در شهر زیاد است!
جایی خواندم فرقی ندارد زن باشی یا مرد،
دل نداده تن بدهی فاحشه ای
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 15:42
+6
آرزویم این است ...

نرود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آن که تو را می خواهد
و به لبخند تو از خویش رها میگردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه، که دلت می خواهد

سال نو بر همه مبارک
23 دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 14:39
+6
ebrahim
ebrahim
ژانر معلمایی که اول سال میومدن میپرسیدن بابات چیکاره اس رو یادتونه؟ که بدونن کیو زیاد باید تحویل بگیرن ! مام کلکشونو فمیده بودیم ! یه بار معلم ازم پرسید:
_ شغل بابات چیه؟
+ بیکاره
- خب نمیشه که . پس چرخ زندگیتون چطور میچرخه؟
+ خانوادگی میشینیم تو چرخ و فلک با هم میچرخیم !

از کلاس انداخت منو بیرون بی جنبه :|
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 10:06
+2
maryam
maryam
وقتی از رابطه دوستی ، بعضی ها به مسائل جنسی فکر میکنند !

و بعضی ها به شارژ ایرانسل ! ، درک میکنی که تنهایی هم زیاد بد نیست . . .

.

.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 19:59
+3
Mitra Mohebbi
Mitra Mohebbi
.:: آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!
14 دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 19:36
+7
گرگ
گفت دانایی: که گرگی خیره سر،
هست پنهان در نهاد هر بشر!
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب، مابین این انسان و گرگ
زور و بازو چارۀ این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست
ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچیده گلوی گرگ خویش
وی بسا زورآفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر
هر که گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته میشود انسان پاک

و آن که از گرگش خورد هر دم شکست
گرچه انسان می نماید، گرگ هست!
و آن که با گرگش مدارا می کند،
خلق و خوی گرگ پیدا می کند.
در جوانی جان گرگت را بگیر!
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری، گر که باشی همچو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدگر را میدرند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند
این که انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمانروایی می کنند؛
و آن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنایان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب؟

(فریدون [!])
آخرین ویرایش توسط hajivandian در [1390/12/27 - 12:51]
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 19:11
+8
Alireza
Alireza
ادبیات واژه زن در تاریخچه تمدن بشریت (طنز)

زنبق: در کتیبه های تخت جمشید به صورت زنبوق به کاربرده شده است – زن بوق – زن نفهم.

زنبور: در مصر باستان به زنی که دارای موهای بور و طلایی بوده با نام زنبور یاد شده است.

زنبیل: نیروی امنیتی اجتماعات زنانه – زنی که با بیل دفاع می کند – زن بیل به دست – گاهی در معانی زن کشاورز نیز آمده است.

زنجان: زن خوب – زن نایاب – سرور – همان زن است به شیوه صمیمانه – چیزی که همه مردها مجبورند بگویند.

زنجیر: زنی که مثل جیرجیرک همیشه صدا میکند – زن جیرجیرک صفت.

زنخدان (به فتح ز): زن خندان – زنی که همیشه و در همه حال می خندد.

زندان (به فتح ز): محل اجتماعات بانوان (محل تجمع جنس مؤنث) – عموماً ردیف اول کلاس.

زندان بان (به فتح ز): مرد جاهل – مردی که از زنان دانا مراقبت می کند.

زندانی (به فتح ز): (زن + دانی) زن دانا – به دلیل کمبود این نسل از زن اطلاعات زیادی از آن نداریم.

زنگوله: زنی که به راحتی گول میخورد – یا زنی که به راحتی مردی را گول می زند.

زننده: زن یک دنده – زن لجباز – زنی که روی حرف خود پافشاری می کند.

زنهار: زن حار – زن وحشی – زن زبون نفهم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 17:12
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ