یافتن پست: #ساده

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ستـاره ی من...!
یادم می آید گفته بودی ساده و کوتاه نویسی را دوست داری
تقدیم به تو …
ساده و کوتاه تنها همین 3 کلمه : برگرد ، غمگینم …شکستم..


دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 20:42
+5
AmirAli
AmirAli
مورد داشتيم دختره داشته رانندگي ميكرده

نمي دونسته دنده چند بوده وايساده دوباره

از يك شروع كرده :)
دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 19:55
+3
محمد
محمد
مورد داشتیم دختره سوسک دیده جیغ زده از ترس رفته بالای کلیپسش وایساده...!!!!!
 بعضی از دختراهم اگه کلیپش نداشتن باید مثه تک سلولی ها با میکروسکوپ نگاشون میکردیم!!:| 
دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 19:42
+3
xroyal54
xroyal54
دختر جان ؛
بالاخره یاد می گیری از یک دوستت دارمِ ساده، برای دلت یک خیالِ رنگارنگ نبافی...
که رابطه یعنی بازی و اگر بازیگری نکنی، می بازی... ...
که داستان های عاشقانه، از یک جایی به بعد رنگ و بوی منطق به خود می گیرند...
که سر هر چهار راهِ تعهد، یک هوسِ شیرین چشمک می زند...
یاد می گیری که خودت را دریغ کنی تا همیشه عزیز بمانی...
که آدم جماعت چه خواستن های سیری ناپذیری دارد...و چه حیله هایی برای بدست آوردن...
که باید صورت مسئله ای پر ابهام باشی، نه یک جوابِ کوتاه و ساده...
که وقتی باد می آید باید کلاهت را سفت بچسبی، نه بازوی بغل دستی ات را...
روزی می فهمی در انتهای همه گپ زدن های دوستانه، باز هم تنهایی...
و این همان لحظه ای ست که همه چیز را بی چون و چرا می پذیری با رویی گشاده و لبخندی که دیگر خودت هم معنی اش را نمی فهمی
دیدگاه  •   •   •  1392/09/25 - 23:10
+5
محمد
محمد
ساده لباس بپوش،ساده راه برو
اما در برخورد با دیگران
ساده نباش
زیرا سادگیت را نشانه میگرند برای درهم شکستن غرورت
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 23:37
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


آن روزها که پنجره ام رو به صبح بود


می شد به سایه های نگاه تو دل سپرد



می شد محیط خاطره ها را حساب کرد


می شد خطوط چهره احساس را شمرد!


 



آن روزها که زیر نفسهای آفتاب


خواب از سر لبان شب آلود می پرید



وقتی عبور ثانیه ها سرد سرد بود


من در تو ضرب می شد و آتش می آفرید!


 


مجذور اشتیاق سلامی دوباره بود
جذر بهار و آئینه می شد بلوغ مرگ



می شد برای صورت گل مخرجی نوشت
کسر همیشه ساده نمی شد به دست مرگ!


 



در خشکسال دل به توان می رسید اشک
جمع شب و ستاره جوابش طلوع بود



راهی شدن به سمت صدای رسای عشق
منهای هر بهانه جوابش شروع بود!


 



آن روزهای خوب و شکوفائی و ظهور
آن روزهای رویش و تکثیر و انتشار



آن روزهای چشمه و خورشید و زندگی
آن روزهای آبی و باران و آبشار!


 


 


امشب به نام نامی آن روزهای پاک
ژرفای عشق را به تو تسلیم می کنم



دریای پر تلاطم فریاد خویش را
بر ساحل سکوت تو تقسیم می کنم!


 



در دفتر حساب خود امشب نوشته ام
ای لحظه های من به توان حضور تو



وقتی کتاب فاصله ها بسته می شود
زیباست جمع خواهش من با غرور تو!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 18:52
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اعترافات ی آقا پسر
با دوس دخترم رفته بودم پارک بعد دیدم بابام داره زنگ میزنه ...

با صدای خوابالود گفتم : بلــــــــــــه ­ ...

گفت : سلام بابا کجایی ...

با خمیازه گفتم : خونه خوابم چطور ...

گفت:هیچی داشتم رد میشدم دیدم یه ماشین دقیقأ مثل ماشین تو بغل پارک گذاشته بود نگران شدم ...

عاخه از گلگیر تا در عقبو زده بودن ...

من گفتم نه بابا من خونه خوابم بای ...

منو میگی ریدم تو خودم سریع دست طرفو گرفتم دویدم سمت ماشین ...

همین که رسیدم دیدم بابام وایساده ...

هیچی دیگه معرفی کردم

الانم متواریم ...

کسی جایی واسه خواب داره ... <img src=(" title=":((" />(

دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 18:15
+1
AmiR
AmiR
ای شاه ای آس دلم چرا رفتی انقد ساده
دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 23:24
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



به هر کی تا خوبی کنی می ره و تنهات می زاره
اره تو این دنیا دیگه هیچ کی منو دوست نداره

وقتی می یان کنار من نقاب به صورت می زنن

همه حرفاشون دروغه به ظاهر عاشق منن

تو این دنیا اگه بخوای با کسی مهربون باشی

بعدش باید تا عمر داری از کارت پشیمون باشی

جواب هر خوبی تو با یه بدی داده می شه

دل کندن از تو تا ابد واسه همه ساده می شه

همه ادعا می کنن که عاشقن تا همیشه

خوب می دونم از عاشقی هیچی سرشون نمیشه





دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:24
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مدام گفتی خیالت تخت من وفادار توام

و من چه ساده لوحانه خیالم را تختی کردم

برای عشق بازی تو با دیگری!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 23:45
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ