یافتن پست: #سخت

saman
saman
و مرا


آنقدر آزردی ..


که خودم کوچ کنم از شهرت ..


بکنم دل ز دل چون سنگت ..


تو خیالت راحت ..


می روم از قلبت ..


میشوم دورترین خاطره در شب هایت


تو به من می خندی ..


و به خود می گویی:


باز می آید و می سوزد از این عشق


ولی ..


بر نمی گردم نه!


می روم آنجایی


که دلی بهر دلی تب دارد ..


عشق زیباست و حرمت دارد ..


تو بمان ..


دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت

سرد و بی روح شده است ..
سخت بیمار شده است ..

تو بمان در شهرت

دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 16:31
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خیلی سخته…
به خاطر کسی که دوسش داری…
همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!
بعد بفهمی…
خودت تو لیستی بودی که…!
اون به خاطر یکی دیگه…
خطت زده..!



دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 16:26
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
نمی دانم که بعد از سال های سخت و دشوار ، که بعد از روز های گرم و شیرین ، زمان مردنم آیا در آغوش تو جانم را خدا گیرد ، و یا این آرزو در نطفه می میرد ؟ که می میرد … .
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 16:01
+3
saman
saman

روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
… گرچه
دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز
مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد….
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/05/28 - 13:28]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 13:27
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
طرف می ره انگلیس راننده تاکسی می شه ازش می پرسن سختت نیست فرمون سمت راسته؟ . می گه نه فقط بعضی وقتا حواسم نیس تف می کنم تو صورت مسافر بغلی!... {-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 11:28
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
تو از این دشت خشک تشنه روزی کوچ خواهی کرد
و اشک من ترا بدرود خواهد گفت.

نگاهت تلخ و افسرده است.
دلت را خار خار نا امیدی سخت آزرده است.

غم این نابسامانی همه توش وتوانت را زتن برده است.
تو با خون و عرق این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی.

تو با دست تهی با آن همه طوفان بنیان کن در افتادی.

تو را کوچیدن از این خاک ،دل بر کندن از جان است.
تو را با برگ برگ این چمن پیوند پنهان است.

تو را این ابر ظلمت گستر بی رحم بی باران
تو را این خشکسالی های پی در پی
تو را از نیمه ره بر گشتن
یاران
تو را تزویر غمخواران ز پا افکند
تو را هنگامه شوم شغالان
بانگ بی تعطیل زاغان
در ستوه آورد.

تو با پیشانی پاک نجیب خویش
که از آن سوی گندمزار
طلوع با شکوهش خوشتر از صد تاج خورشید است

تو با آن گونه های سوخته از آفتاب دشت
تو با آن چهره افروخته از آتش غیرت
که در چشمان من والاتر از صد جام جمشید است

تو با چشمان غمباری
که روزی چشمه جوشان شادی بود
و اینک حسرت و افسوس بر آن سایه افکنده ست
خواهی رفت.

و اشک من ترا بدروردخواهد گفت
دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 00:36
+4
be to che???!!
be to che???!!

خدا جون ميشه امروز منو بغل بگيري ..



بگي اروم توي گوشم ديگه وقتشه بميري ...



خدا جون انگار دل هواي گريه داره ..



.چرا زندگي بي عشق هيج وقت دوومنداره....خدا جون دلم گرفته از اين زندگيه تلخ ....



يه كاري كن كه رها شم از اين همه درد ....



خدا جون خسته شدم از سختي هاي زندگي ..



چرا بايد بكشم من اين همه بي حرمتي؟...



خدا جون بيا ببر منو از اينجاوووعمرم حروم شده بي خودي اينجا...



خدا جون عشق منو اون يه غمار كهنه بود ...خودكشي بچه گانم يه دروغ ساده بود ...



خدا جون اون با رگ هاي قلب من تار زد ..حرفاش قشنگ بود ولي انگار كه منو دار زد

دیدگاه  •   •   •  1392/05/28 - 00:32
+6
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

باز کردن سر حرف گاهی اوقات از باز کردن گاوصندوق بانک هم سخت تره


دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 23:37
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

غرور من که زسختی به کوه میمانست ، کمر به کشتن خود بست و خاک پای تو شد ، دلم که به همه بیگانه بود و یار نداشت ، چه دید در تو که اینگونه آشنای تو شد ؟


دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 19:31
+4
nanaz
nanaz
این روزها چقدر سخت است...
ندیدن میان این همه زیبایی,
خندیدن میان این همه غم,
تنهایی میان این همه دنیا,
ساده بودن میان این همه دورویی,
و شاید گاهی...
نبودن میان این همه زندگی!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 14:22
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ